پارت

#پارت_6

- امیر به این ادرس.... میاید تا نگفتمم کاری نمیکنید

+ چشم قربان


لباسامو عوض کردمو رفتم به جایی که گفته بودن .. وقتی رسیدم ایناز از پشت بغلم کرد ..

+ عشقم چقد دلم برات تنگ شده بود ، کجا بودی اخه


- چی میخوای


+ امشب باهام بمون بعدش اون دختره رو ازاد میکنم

- امکان نداره

+ پس فکر دیدنشو از سرت بیرون کن

- لعنتیییی
- بزار باهاش حرف بزنم بعدش شرطتتو قبول میکنم

+ ده دیقه بیشتر طول نکشه

بردنم پیشش ، بی جون روی صندلی افتاده بود ، ل..خ..ت هیچی تنش نبود ، کتمو در اوردمو تنش کردم ..

اروم گوشه چشماشو باز کرد ..

+، .ا.. ارشام ..

- هیشش هیچی نگو من اینجام ، نگران نباش ..

+ چه ... فرقی م..ی.ک.نه بلاخره که من باید تنبیه بش.م

- تنبیه من فرق داره تو برای منی نه این هرزه ها ، تمامت ماله منه فهمیدی، تو دختر منی فقط من ایتک فقط من

وقتی این حرفو زدم انگار احساساتم فوران کردن نمدونم چه حس مزخرفیه ...

+ ش..شما؟

- نجاتت میدم ، بعدش با هم حرف میزنیم ، باشه ؟

سرشو تکون داد که دستی روی سرش کشیدمو سریع به امیر پیام دادم که شروع کنن ..

صدای بزن بزن از بیرون میومد .. یهو در اتاقی که ما توش بودیم باز شدو آینازو یه پسره با چاقو سمتمون حمله کردن...
دیدگاه ها (۴)

#پارت_7پسره با چاقو سمتم هجوم اورد ، جاخالی دادمو یه مشت توی...

#پارت_8+ چه خبر شده ؟ - تموم شد همه چی الا خونه ایم + اخ درد...

#پارت_5رفتم پاتوق همیشگیم ، آیناز لعنتی دوباره زنگ زد ...- چ...

#پارت_4جلوی ایینه دسشویی وایساده بودو سعی داشت دکمه های لباس...

در وقت آزاد بعد از ظهر با الکسا در حیاط پرسه میزنیم که ناگها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط