part¹⁰⁹
+اینکه با یک زن دیگه باشی چه حسی داره ؟در حالی که دو ماه دیگه سالگرد زنته؟*بلند
+باید اون چهار تیر رو جای درست میزدم* زیر لب و به همراه نیشخند
جئون نخ سیگاری از پاکت گلچین کرد و به همراه فندک اون روی میز گذاشت. کتش رو در اورد ،روی مبل انداخت و با کت اسلحه اش رو هم روی مبل قرار داد؛ دوباره فندک و نخ سیگار رو برداشت و سیگار رو به آتیش کشید!کام عمیقی از سیگار گرفت و به سمت ات حرکت کرد
_بازم من دوست دارم!
+چی؟* با مکث
_هرچقدر هم بهم بدی کنی بازم یادم نمیره من اصلی رو در درونم کشف کردی*با لبخند
فاصله بین شون کمتر از یک متر شده بودو این برای دختر طاقت فرسا بود؛ مرد کام عمیقی از سیگار گرفت و دودش رو توی صورت ات خالی کرد!
_میبینم دوباره به سمت سیگار رفتی*با کمی اخم
دست های ات روی سینه های بر آمده جئون فرود اومده و پسر رو به عقب هدایت کرد
+برو گمشو*بلند
+اگه میخوای زنده بمونی گمشو*داد
جئون در جواب پوزخندی آنی زد و بدون اندکی مکث فاصله اش رو با ات به صفر رسوند، لبهاش رو به اسارت گرفت و دل تنگی ¹⁰ماه اش رو سر لب های ات خالی کرد؛ ات در حال وول خوردن بود تا شاید از زیر دست جئون در بره. وول خوردن های ات باعث خشم جئون میشد، پس پسر چنگی به پهلوی ات زد که باعث شد ات از درد نآله ای کنه؛ پسر از این فرصت غافل نشد و با یک حرکت بوسه رو به بوسه ی تر تبدیل کرد. مدت کوتاهی گذاشت! تماس لب های جئون توقف پیدا نکرده بود و دقیقا برعکس در همون وضعیت ات رو به اتاق هدایت کرد؛ وارد اتاق شدن ، ات نگاهی به اطراف انداخت تنها چیزی که به ذهنش خطور کرد استفاده از فرصتی که در اختیار داشت بود !با زانو به وسط پاهای پسرک ضربه زد ؛ جئون از درد روی تخت افتاد و شروع به نالیدن کرد
_فاک* با چند بار تکرار
ویو ات
از اتاق خارج شدم و در رو از روی جئون بستم و با قفل کردن در اطمینان کامل حاصل کردم . به سمت مبل حرکت کردم و اسلحه جونگ کوک رو برداشتم؛ مقصد بعدی در خروجی بود اما با یادآوری وضعیتی که داشتم متوقف شدم؛ به کت جونگ کوک نگاهی کردم و با یک حرکت قاپیدمش!
پس از باز کردن در چشمم با آدم های جونگ کوک افتاد. لب های کت رو بیشتر بهم نزدیک کردم و اروم لب جنبوندم
+رئیستون داره با تلفن صحبت میکنه!الان میاد
سری تکون دادم و به سمت آسانسور روانه شدم که یکی از آدم های جئون گفت: خانوم شما کجا میرید؟
+تو ماشین؟*با مکث
به راهم ادامه دادم اما صدای فریاد های جئون که بیان کننده <نزارین در بره> مجال نداد دکمه آسانسور رو لمس کنم
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.