زمستان
زمستان
چمدان به دست
ایستاده
در مرز جنون فصل ها ،
چشم دوخته به جاده ای
که تو
با لباسی سبز
و سبدی از پامچال و بنفشه در دست
بیایی
بوسه ای بر گونه اش بزنی
تا برود
چمدان به دست
ایستاده
در مرز جنون فصل ها ،
چشم دوخته به جاده ای
که تو
با لباسی سبز
و سبدی از پامچال و بنفشه در دست
بیایی
بوسه ای بر گونه اش بزنی
تا برود
۴۳۶
۲۲ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.