بنفش من
Part 11
_که یادم اومد برای ات دارو نگرفتم پس به سایان گفتم هواسش به ات باشه برم دارو بگیرم
روای ات
+به دیوار خیره بودم که سایان اومد داخل
سایانننن
^اتتتت..(گریه)
+چرا گریه میکنی احمق
^میدونی چقدر نگرانت بودم همش خودمو سرزنش میکردم اگه بلایی سرا میومد من میمردم
+خنده* من که خوبم...
^معذرت میخام
+تقصیر تو نبود.... بیا بغلم..
چندمین بعد
+با سایان حرف میزدم که تهیونگ اومد داخل
_ات خوبی؟
+اره
^من دیگه میرم
+کجا زوده که
^کار دارم ات
+اوک بای... سایان رفت که تهیونگ به لیوان اب گرفت جلوم و یه دارو بهم داد
اینا چین؟
_بخور چون دکتر تجویز کرده نه من
+اوکی... قرصا رو خوردم و خوابیدم
_خوب بخوابی.... رفتم بیرون که با کسی که دیدم خشکم زد....
شرط
15 لایک
16 کامنت
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنوناز حمایتتون 🤍🍓
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.