بنفش من
Part10
که سرم گیج رفت و دیگه نمیدونم چی شد
_اتتت (داد)
^اتتتت
_ات بیدار شو.... براید استایل بغلش کردم و و بردمش تو اتاق خودم و رو تخت خوابوندمش سریع به دکتر زنگ زدم
^ات.. هیق پاشو همش تقصیر منه... هیق ات
_هی.... برو بیرون
^.. با... شه
_خیلی نگران ات بودم که چشمم خورد به دستش... لعنتیا با دستای خودم میکشمتون دکتر اومد و ات رو معاینه کرد
'اقای کیم
_بله
'فک کنم سرش، قبلا ضربه دیده یا نمیدونم شاید یه حادثه براش قبلا رخ داده که وقتی صدای بلند رو میشنون و توی موقعیت حساس قرار میگیرن از خود بیخود میشه یا از حال میره
قبلا هم اینطوری شده؟
_بله... شده
'باید چندتا دارو مصرف کنه تا جلوگیری شه
_ینی خوب نمیشه؟
'متاسفم ولی باید بجنگه این به خود خانوم بستگی داره... این نسخه رو بگیر
فعلا
_به ات خیره شدم... یعنی چی شده ات چه اتفاقی برات افتاده.... دستش رو گرفته بودم که پلکاش تکون خورد.... و چشاشو باز کرد
_اتتت. خوبی؟
+من... کجام... چی شده؟
_هیچی هیچی من پیشتم نفرس
+سایان....
_کی؟
+اون خوبه؟
_همون دختره که همراهت بود؟
+اره
_الان صداش میزنم... رفتم طبقه ی پایین صداش بزنم که...
....
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍🍓
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.