ا ت ویو فردا صبح
ات ویو فردا صبح
یکی داشت موهامو میکشید
چشامو باز کردم که دیدم جونگ کوکه
ا.ت: آزار داری
جونگ کوک: آره
ا.ت: بیدار میشدم دیگه چه کاریه مو میکشی
جونگ کوک: ساعت یک ظهر میخوای پاشی بلند شو ساعت دوازده ست
ا.ت: باشه پاشدم
جونگ کوک: بیا صبحونه بخور
رفتم پایین که دیدم الی هم تازه بیدار شده رفتیم سر میز و صبحونه رو خوردیم
گوشیم و ور داشتن که دوباره کای بهم پیام داده این اسکل هم بی خیالم نمیشه
چت ا.ت و کای
کای:سلام بیبی
ا.ت: اوپا اگر جونگ کوک بفهمه میکشت
کای: عه پس اسم شوهرت جونگ کوکه
ات: آره
کای: تا اونجایی که درباره کوک شنیدم یه برادر ناتنی داره مافیا هم هست
ا.ت: هان مافیا آخه اون به مافیا میخوره
کای: برادرش هم مافیاست
ا.ت: اوکی
کای: نترسیدی
ا.ت: نوچ
یکی داشت موهامو میکشید
چشامو باز کردم که دیدم جونگ کوکه
ا.ت: آزار داری
جونگ کوک: آره
ا.ت: بیدار میشدم دیگه چه کاریه مو میکشی
جونگ کوک: ساعت یک ظهر میخوای پاشی بلند شو ساعت دوازده ست
ا.ت: باشه پاشدم
جونگ کوک: بیا صبحونه بخور
رفتم پایین که دیدم الی هم تازه بیدار شده رفتیم سر میز و صبحونه رو خوردیم
گوشیم و ور داشتن که دوباره کای بهم پیام داده این اسکل هم بی خیالم نمیشه
چت ا.ت و کای
کای:سلام بیبی
ا.ت: اوپا اگر جونگ کوک بفهمه میکشت
کای: عه پس اسم شوهرت جونگ کوکه
ات: آره
کای: تا اونجایی که درباره کوک شنیدم یه برادر ناتنی داره مافیا هم هست
ا.ت: هان مافیا آخه اون به مافیا میخوره
کای: برادرش هم مافیاست
ا.ت: اوکی
کای: نترسیدی
ا.ت: نوچ
۸.۱k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.