پارت هشتاد هفت غریبه آشنا
#پارت_هشتاد_هفت #غریبه_آشنا
چانیول:
چند دقیقه بعد صدای داد و چانیول و خنده ئونسو بلند شد رفتم نگا کردم دیدم چانیول خیسه آب نشسته رو تخت داره با شک به ئونسو نگاه میکنه ئونسو هم فقط میخندید...یهو چانیول به خودش اومد
چانیول:منو خیس میکنی وروجک الان نشونت میدم
ئونسو:اوه اوه
خدای من نگا چیکار میکنه این دختر ئونسو جیغ کشید فرار کرد
ئونسو:بکهیونننن بکهیوننننن بیا چانیول میخواد بزنتممم بکهیونننن
بکهیون از اتاقش اومد بیرون دستاشو باز کرد سمت ئونسو ،اونم رفت تو بغلش
بکهیون:چی شده خانم خوشگلم
ئونسو:چانیول میخواد بزنتم
چانیول:غلط کردیی بچه
ئونسو که چانیول رو دید نزدیک خودش از بغل بکهیون دراومد رفت پشت سرش،یواشکی از بغل دستش نگا چانیول میکرد،چانیول همش خیز برمیداشت سمتش بکهیون جلوشو میگرفت
بکهیون:اول بگید چی شده
چانیول:بیا بیرون کتکت رو بخور برو
بکهیون:نمیزارم بزنیش که
چانیول:میزاری
بکهیون:واسه چی کتک بخوره
چانیول:یه نگا به وضعیت من بنداز
بکهیون:عه پس چرا خیسی
چانیول:از خانمت بپرس
بکهیون:چیکار کردی باز
یونسو:بکهیون بخدا خودش از خواب بیدار نشد
چانیول:من بیدار نشدم؟من که داشتم بیدار میشدم
ئونسو:نه خیر تو همش میگفتی باشه دوباره میخوابیدی
بکهیون:خب چیکارش کردی ک دنبالته
چانیول:آب ریختتت رو سرمم...آب یخخخخ
بکهیون زد زیر خنده چانیولم از فزصت استفاده کرد رفت پشت سرش ئونسو هم فرار کرد رفت اتاق دی او،بیچاره دی دی او حالا کپ کرده..
کاری از نویسنده گروه@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
چانیول:
چند دقیقه بعد صدای داد و چانیول و خنده ئونسو بلند شد رفتم نگا کردم دیدم چانیول خیسه آب نشسته رو تخت داره با شک به ئونسو نگاه میکنه ئونسو هم فقط میخندید...یهو چانیول به خودش اومد
چانیول:منو خیس میکنی وروجک الان نشونت میدم
ئونسو:اوه اوه
خدای من نگا چیکار میکنه این دختر ئونسو جیغ کشید فرار کرد
ئونسو:بکهیونننن بکهیوننننن بیا چانیول میخواد بزنتممم بکهیونننن
بکهیون از اتاقش اومد بیرون دستاشو باز کرد سمت ئونسو ،اونم رفت تو بغلش
بکهیون:چی شده خانم خوشگلم
ئونسو:چانیول میخواد بزنتم
چانیول:غلط کردیی بچه
ئونسو که چانیول رو دید نزدیک خودش از بغل بکهیون دراومد رفت پشت سرش،یواشکی از بغل دستش نگا چانیول میکرد،چانیول همش خیز برمیداشت سمتش بکهیون جلوشو میگرفت
بکهیون:اول بگید چی شده
چانیول:بیا بیرون کتکت رو بخور برو
بکهیون:نمیزارم بزنیش که
چانیول:میزاری
بکهیون:واسه چی کتک بخوره
چانیول:یه نگا به وضعیت من بنداز
بکهیون:عه پس چرا خیسی
چانیول:از خانمت بپرس
بکهیون:چیکار کردی باز
یونسو:بکهیون بخدا خودش از خواب بیدار نشد
چانیول:من بیدار نشدم؟من که داشتم بیدار میشدم
ئونسو:نه خیر تو همش میگفتی باشه دوباره میخوابیدی
بکهیون:خب چیکارش کردی ک دنبالته
چانیول:آب ریختتت رو سرمم...آب یخخخخ
بکهیون زد زیر خنده چانیولم از فزصت استفاده کرد رفت پشت سرش ئونسو هم فرار کرد رفت اتاق دی او،بیچاره دی دی او حالا کپ کرده..
کاری از نویسنده گروه@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
۱۱.۰k
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.