پارت 4
پارت 4
خواستم برم که جیمین دستمو گرفت
جیمین:کجا کجا؟
من که حرف نزدم اول بزار تموم بشه
ا/ت:میشنوم
جیمین:خب حالا که میدونی باید یه نقشه باهم بکشیم و تو باید کمکم کنی
ا/ت:آها اونوقت چی به من می رسه ؟
جیمین:هیچی آزادیت
ا/ت:یعنی اگه من کمکت کنم میزاری برم؟
جیمین:اره
ا/ت:قول میدی؟
جیمین:قول میدم
ا/ت:هرکی بزنه زیر قولش خره هاااا(خودتی😐)
جیمین:باشه(با خنده)
ا/ت:خوبه عااااا راستی اونی که نمیدونم اسمت چیه بنده اسباب بازی نیستم که واسه خودتون تصمیم بگیرید میدین یا نمیدین سنم از سن قانونی گذشته و میتونم واسه خودم تصمیم بگیرم خرگوش کوچولو
کوک:یاااااااا من کوچولو نیستم جیمین ببین چی میگه؟
ا/ت:اگه نبودی که اینجوری نمیکردی کوچولو(با خنده)
کوک:میزنمتااااااا
ا/ت:نه توروخدا بیا یه خانوم بزن
کوک:حیف که زنی وگرنه بیچارت میکردم
ا/ت:خدایا مرسی که منو دختر آفریدی عاشقتم بوس بوس
جیمین:(در حال ترکیدن)
کوک:جیمینننننن(در حال حرص خوردن)
جیمین:وای بسه تاحالا انقدر نخندیده بودم
ا/ت:واقعا تاحالا ندیده بودم یه مافیا اینطوری بخنده و در عین حال هات و کیوت باشه
جیمین:چی گفتی؟
ا/ت:هی..هیچی
جیمین:نه یچی گفتی
گفتی کیوت و هات؟
ا/ت:اره خب گفتم درسته که منو دزدیدی ولی خیلی جذابی اهههههه آخه دزد انقدر جذاب؟(در و بست رفت)
°جیمین°
در و باز کردم و بلند گفتم
جیمین:میدونستی خیلی رکی؟
ا/ت:عههههه تازه فهمیدی؟
جیمین:دیوونه(با خنده)
ا/ت:نظر لطفتههههه(با داد)
کوک:جیمین عاشقش شدی؟
جیمین:برو بابا عاشق چیش بشم؟
کوک:داری زر میزنی خیلی خوشگله
جیمین:اره خب خوشگله ولی نه خیر سرم مافیام عاشقی کجا بود
کوک:همچین میگی انگار بابات مافیا نیست که عاشق مامانت شد و باهاش ازدواج کرد و نتیجش شد تو بعد واسه من از این فازهای مزخرف میگیری
جیمین:کوک بس میکنی؟
کوک:بس نکنم چی میشه؟
جیمین:به کای میگم هرچی مایکروفر داره دورت بزاره همه رو هم روشن کنه
کوک:خب حالا خشونت چرا؟
جیمین:باید یه نقشه حسابی بکشم....
خواستم برم که جیمین دستمو گرفت
جیمین:کجا کجا؟
من که حرف نزدم اول بزار تموم بشه
ا/ت:میشنوم
جیمین:خب حالا که میدونی باید یه نقشه باهم بکشیم و تو باید کمکم کنی
ا/ت:آها اونوقت چی به من می رسه ؟
جیمین:هیچی آزادیت
ا/ت:یعنی اگه من کمکت کنم میزاری برم؟
جیمین:اره
ا/ت:قول میدی؟
جیمین:قول میدم
ا/ت:هرکی بزنه زیر قولش خره هاااا(خودتی😐)
جیمین:باشه(با خنده)
ا/ت:خوبه عااااا راستی اونی که نمیدونم اسمت چیه بنده اسباب بازی نیستم که واسه خودتون تصمیم بگیرید میدین یا نمیدین سنم از سن قانونی گذشته و میتونم واسه خودم تصمیم بگیرم خرگوش کوچولو
کوک:یاااااااا من کوچولو نیستم جیمین ببین چی میگه؟
ا/ت:اگه نبودی که اینجوری نمیکردی کوچولو(با خنده)
کوک:میزنمتااااااا
ا/ت:نه توروخدا بیا یه خانوم بزن
کوک:حیف که زنی وگرنه بیچارت میکردم
ا/ت:خدایا مرسی که منو دختر آفریدی عاشقتم بوس بوس
جیمین:(در حال ترکیدن)
کوک:جیمینننننن(در حال حرص خوردن)
جیمین:وای بسه تاحالا انقدر نخندیده بودم
ا/ت:واقعا تاحالا ندیده بودم یه مافیا اینطوری بخنده و در عین حال هات و کیوت باشه
جیمین:چی گفتی؟
ا/ت:هی..هیچی
جیمین:نه یچی گفتی
گفتی کیوت و هات؟
ا/ت:اره خب گفتم درسته که منو دزدیدی ولی خیلی جذابی اهههههه آخه دزد انقدر جذاب؟(در و بست رفت)
°جیمین°
در و باز کردم و بلند گفتم
جیمین:میدونستی خیلی رکی؟
ا/ت:عههههه تازه فهمیدی؟
جیمین:دیوونه(با خنده)
ا/ت:نظر لطفتههههه(با داد)
کوک:جیمین عاشقش شدی؟
جیمین:برو بابا عاشق چیش بشم؟
کوک:داری زر میزنی خیلی خوشگله
جیمین:اره خب خوشگله ولی نه خیر سرم مافیام عاشقی کجا بود
کوک:همچین میگی انگار بابات مافیا نیست که عاشق مامانت شد و باهاش ازدواج کرد و نتیجش شد تو بعد واسه من از این فازهای مزخرف میگیری
جیمین:کوک بس میکنی؟
کوک:بس نکنم چی میشه؟
جیمین:به کای میگم هرچی مایکروفر داره دورت بزاره همه رو هم روشن کنه
کوک:خب حالا خشونت چرا؟
جیمین:باید یه نقشه حسابی بکشم....
۱۰.۳k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.