ماه زیبای من 2
ماه زیبای من 2
پارت بیست و سوم
_____
ویو ا.ت
تو سالن رو برو هم نشسته بودیم
#خب؟!
+من فکر هام رو کردم
#بگو
+فردا با جین قرار میزارم و همه چی رو بهش میگم
#اینکه د،دوسش داری ؟!
+آره ...اینکه دوسش دارم ...با کاری که امروز کرد از خودم مطمئن شدم
#باشه ....من میرم بخوابم
+ولی شام نخوردی
#مهم نیست
یونگی رفت بالا و تو اتاق مشترکمون خوابید
+هوفف
گوشیم رو گرفتم و به جین پیام دادم
+سلام ...ا.تم فردا ساعت پنج کافه پیکس میبینمت
_سلام ...باشه ... امیدوارم جواب خوبی داشته باشی
+....
گوشیم رو یه گوشه گذاشتم ...چرا یونگی اینجوری شد یه دفعه ای
رفتم تو آشپزخونه و یه لیوان آب خوردم سمت اتاق حرکت کردم آروم در رو باز کردم که دیدم یونگی کامل زیر پتو هست
+یونگی ؟!
#هومم
+خ،خوبی ؟!
#اره ....خوبم
+هوا گرمه چرا کامل رفتی زیر پتو ؟!...ببینم سرما خوردی ؟!
#نه نه
رفتم کنارش دراز کشیدم
+یونگی اگر چیزی شده بگو
#گفتم که هیچی نشده بگیر بخواب
+باشه
#...ا.ت
+هومم؟!
#میتونم ، میتونم بغلت کنم ؟!
+آره حتما
یونگی از پشت بغلم کرد و محکم منو به خودش فشرد
پرش زمانی به فردا
حاظر شدم و سمت کافه حرکت کردم بعد از بیست دقیقه رسیدم دیدم جین با یه استایل اسپرت نشسته رفتم سمتش و نشستم
_سلام (لبخند )
+سلام
_خب ...چی میخوری ؟!
+بزار اول حرف بزنیم
_ب،بگو (کمی نگران)
+من فکرم رو کردم
_خب؟!
+من ...من باهات قرار میزارم
_جدی میگیی!!
+ا،اره ...ولی این یه فرصته ...خواهش میکنم مثل سری قبل نباشه ...نمیخوام دوباره ...
_نه نه نیست ...قول میدم ...ولی ؟!
+ولی چی؟
_پس بچه تو شکمت چی میشه ؟!
+بچه ای وجود نداره جین ...همش الکی بود تا از تصمیمم مطمئن بشم
که....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
پارت بیست و سوم
_____
ویو ا.ت
تو سالن رو برو هم نشسته بودیم
#خب؟!
+من فکر هام رو کردم
#بگو
+فردا با جین قرار میزارم و همه چی رو بهش میگم
#اینکه د،دوسش داری ؟!
+آره ...اینکه دوسش دارم ...با کاری که امروز کرد از خودم مطمئن شدم
#باشه ....من میرم بخوابم
+ولی شام نخوردی
#مهم نیست
یونگی رفت بالا و تو اتاق مشترکمون خوابید
+هوفف
گوشیم رو گرفتم و به جین پیام دادم
+سلام ...ا.تم فردا ساعت پنج کافه پیکس میبینمت
_سلام ...باشه ... امیدوارم جواب خوبی داشته باشی
+....
گوشیم رو یه گوشه گذاشتم ...چرا یونگی اینجوری شد یه دفعه ای
رفتم تو آشپزخونه و یه لیوان آب خوردم سمت اتاق حرکت کردم آروم در رو باز کردم که دیدم یونگی کامل زیر پتو هست
+یونگی ؟!
#هومم
+خ،خوبی ؟!
#اره ....خوبم
+هوا گرمه چرا کامل رفتی زیر پتو ؟!...ببینم سرما خوردی ؟!
#نه نه
رفتم کنارش دراز کشیدم
+یونگی اگر چیزی شده بگو
#گفتم که هیچی نشده بگیر بخواب
+باشه
#...ا.ت
+هومم؟!
#میتونم ، میتونم بغلت کنم ؟!
+آره حتما
یونگی از پشت بغلم کرد و محکم منو به خودش فشرد
پرش زمانی به فردا
حاظر شدم و سمت کافه حرکت کردم بعد از بیست دقیقه رسیدم دیدم جین با یه استایل اسپرت نشسته رفتم سمتش و نشستم
_سلام (لبخند )
+سلام
_خب ...چی میخوری ؟!
+بزار اول حرف بزنیم
_ب،بگو (کمی نگران)
+من فکرم رو کردم
_خب؟!
+من ...من باهات قرار میزارم
_جدی میگیی!!
+ا،اره ...ولی این یه فرصته ...خواهش میکنم مثل سری قبل نباشه ...نمیخوام دوباره ...
_نه نه نیست ...قول میدم ...ولی ؟!
+ولی چی؟
_پس بچه تو شکمت چی میشه ؟!
+بچه ای وجود نداره جین ...همش الکی بود تا از تصمیمم مطمئن بشم
که....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
۲.۶k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.