خیالت راحت

خیالت راحت ؛
هم عادت می کنی ، هم فراموش ...
یک روز ، در حالی به خودت می آیی که گوشه ی فراغتت لم داده ای و همینطور که به آهنگِ مورد علاقه ات گوش می کنی و چای می نوشی ؛ چشمت به دلخوشی های تازه ای می افتد که برای خودت ساخته ای !
و آن لحظه تازه می فهمی معنای عادت کردن ، پذیرفتن و ساختن را ...
وقتی به تمام نداشته ها ، عادت کرده ای
نشدنی ها را پذیرفته ای
و برای خودت ، دلخوشی های تازه ساخته ای ...

#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۷)

خونه قدیمی هرچقدر بهار و تابستونش باصفاست همون قدر هم پاییز ...

پنجره ای باز شد باد به شدت وزیدبرگه ای از روی میز رفت به کنج...

و اون قدیما همیشه علاجی برای هر دردی بود مثِروغنِ چرخ خیاطی ...

یک ذره اگر که بور بـاشے عالے است 😂شـفّـاف تـر از بـلور باشے ...

عطر پیچکهای گیسویت مراهمچنان پروانه بازی می دهدباغ سرسبز نگا...

دوپارتی

« غرق شدن »جمله ی عجیبی است .انگار وصف حالم را میگوید .آنقدر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط