سه پارتی از لینو وقتی که تولدشدرخواستی
سه پارتی از لینو: (وقتی که تولدش....)درخواستی
کیکو گذاشتی رو اپن و بغلش کردی
لینو: عاشقتم
ات: ای بابا حالا یکم دیگه مونده
لینو: جدا؟
ات: اوهوم
ات: حالا برو لباساتو عوض کن ولی با لباست بمون خیلی جذابت میکنه
لینو: چشمک-
بعد چند دقیقه اومد و توهم کیکو گذاشته بودی رو میزو اومد نشست رو مبل
ات: خب آرزو کن
لینو: چشماشو بست و شروع به آرزو کردن کرد-
تمام اون لحظه آرزو کردنای لینو برات داشت به مدت یک سال میگذشت و کند بود و فقط محو زیباییش بودی
بعد آرزو کردنش چشماشو باز کرد
ات: تموم شد؟
لینو: اوهوم
ات: حالا فوت کن
که با تموم شدن جمله شروع کرد به فوت کردن و تمام اون لحظه های یک ساله و کند تمام این چند سالی که باهم گذرونده بودید مثل فیلم از جلو چشمات رد شد
دعوا
لحظه ی عاشقانتون
خوشحالی
ناراحتی
شرایط هوایی که خیلی سخت میشد
تمام سفر ها و خوشگذرونی هاتون
تمام آشپزی هوایی که باهم میکردید
شب بیداری هایی که برای فیلم دیدن صرف میشد
گیم ردناتون
باختنو بردناتون
کیوت شدناش
موقع هایی که سر کار به دیدنش میرفتی
وقتی کن یه آهنگ مخصوص تو خونده بود
اون بغلای گرم و نرم و پر امنیتش که آرومت میکرد و چشماش که نشون میداد یکی کنارته
لحظه های ریسکیه زندگیتون
و......
همش داشت جلو چشمات میومد
و با این حال اون هنوزم کنارت نه تنها اون بلکه توهم کنارشی
لینو: فوت کرد-
ات: هورااااااااااا -دست زدن
لینو: لبخند-
متوجه چیزی شد
لینو: گریه کردی؟
ات: ها؟چی؟...اخخخ....نه بابا یکم احساساتی شدم -پاک کردن اشکات
لینو: لبخند پررنگ- بیا پیشم بشین
رفتی پیشش نشستی که یکی از دستشو دورت حلقه کرد و لبتو سطحی بوسید
لینو: ممنونم که کنارمی فرشته
سکوتی کردی که کاملا میتونست معلوم کنه که جوابت چی شد و صورت هاتون رو بهم روبه رو چسبوندید و چسماتونو بستید
پایان💋🍒😁
https://wisgoon.com/v/8YF10EQCED
کیکو گذاشتی رو اپن و بغلش کردی
لینو: عاشقتم
ات: ای بابا حالا یکم دیگه مونده
لینو: جدا؟
ات: اوهوم
ات: حالا برو لباساتو عوض کن ولی با لباست بمون خیلی جذابت میکنه
لینو: چشمک-
بعد چند دقیقه اومد و توهم کیکو گذاشته بودی رو میزو اومد نشست رو مبل
ات: خب آرزو کن
لینو: چشماشو بست و شروع به آرزو کردن کرد-
تمام اون لحظه آرزو کردنای لینو برات داشت به مدت یک سال میگذشت و کند بود و فقط محو زیباییش بودی
بعد آرزو کردنش چشماشو باز کرد
ات: تموم شد؟
لینو: اوهوم
ات: حالا فوت کن
که با تموم شدن جمله شروع کرد به فوت کردن و تمام اون لحظه های یک ساله و کند تمام این چند سالی که باهم گذرونده بودید مثل فیلم از جلو چشمات رد شد
دعوا
لحظه ی عاشقانتون
خوشحالی
ناراحتی
شرایط هوایی که خیلی سخت میشد
تمام سفر ها و خوشگذرونی هاتون
تمام آشپزی هوایی که باهم میکردید
شب بیداری هایی که برای فیلم دیدن صرف میشد
گیم ردناتون
باختنو بردناتون
کیوت شدناش
موقع هایی که سر کار به دیدنش میرفتی
وقتی کن یه آهنگ مخصوص تو خونده بود
اون بغلای گرم و نرم و پر امنیتش که آرومت میکرد و چشماش که نشون میداد یکی کنارته
لحظه های ریسکیه زندگیتون
و......
همش داشت جلو چشمات میومد
و با این حال اون هنوزم کنارت نه تنها اون بلکه توهم کنارشی
لینو: فوت کرد-
ات: هورااااااااااا -دست زدن
لینو: لبخند-
متوجه چیزی شد
لینو: گریه کردی؟
ات: ها؟چی؟...اخخخ....نه بابا یکم احساساتی شدم -پاک کردن اشکات
لینو: لبخند پررنگ- بیا پیشم بشین
رفتی پیشش نشستی که یکی از دستشو دورت حلقه کرد و لبتو سطحی بوسید
لینو: ممنونم که کنارمی فرشته
سکوتی کردی که کاملا میتونست معلوم کنه که جوابت چی شد و صورت هاتون رو بهم روبه رو چسبوندید و چسماتونو بستید
پایان💋🍒😁
https://wisgoon.com/v/8YF10EQCED
- ۱۶.۶k
- ۲۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط