پارت دوازدهم ارباب مافیایی 🖤🔗
پارت دوازدهم ارباب مافیایی 🖤🔗
شوگا:پسررررر پاشوووو خدتو جمع کن این چه وضعشه
انچه گذشت⬆️
دکتر : فقط دوتا گلوله خورده ها
جین : چییی؟, مگه ی گلوله به جناق سینش نخورده؟
دکتر:, اره ولی یدونه دیگه هم به مغزش خوردن
جین:چ چی💔
دکتر: با اجازه من برم
شوگا : ت میدونی کار کیه
جین: اره میدونم کار کیه
شوگا:, چی؟ کار کیه ؟
جین: اون کثافت هست که باید امشب کارشون تمام کنم( منظور کثافت مامانش هست)
شوگا:, دیوانه نباش
جین: ت اصلا چی میدونی؟ میدونی آمده بود بیمارستان خودمون جیسوک داشت نایا رو میکشت چون اون عوضی هرزه عوضی به همه گفته که من باید با جسان ازدواج کنم من با اون دختر هرزه ازدواج نمیکنم
۱ ساعت بعد۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
جین: مامانننننننننننننننننننننننن مامااااننننننننننننننننننن
مامان:, منتظرت بودم میدونم برای چی آمدی 😏(تیکه),
جین:نگا تو میدونی چیزی که ماله منه ب کل دنیا هم نمیدم و نمیزارم آزار ببینه تو کسی این کارو کردی که روی این چیز حساسه
مامان: عع 😂😂😂😂 واییییییی حرفات خیلی خنده دارن چی میگی تو
تازه کار من شروع شده😏
جین: مثل آدم حرف زدم اما نفهمیدی چون یک حیوان بیش نیستی
جین ویو
اسلحه رو نشونه گرفتم سمتش میدونست که میزنم
رفتم تا شلیک کنم یکی دیدم جلومو گرفت
اون اجوما بود
اجوما: پسرم بیا باهام حرف بزنیم
جین: اجوما شما از وقتی کوچیک بودم شما منو بزرگ کردن شما میدونید روی حرف شما هیچ وقت حرف نزدم اما این ی بارو شرمندم
اجوما: جیننننننن ز ی دقیقا بمون بیا با صحبت حرف بزنیم
جین: اوففففففففف باش
اجوما:. بیا بریم بالا حرف بزنیم
جین:باش
اجوما:, خوب پسرم تعریف کن
جین: قضیه نایا رو تعریف کردم
اجوما: عاااا الان حالش خوبه؟
پسرم واقعا عاشقشی
جین:, اجوما من میمیرم براش
اجوما: اووو،😁
اجوما: من باز با مامانت حرف میزنم
شوگا:پسررررر پاشوووو خدتو جمع کن این چه وضعشه
انچه گذشت⬆️
دکتر : فقط دوتا گلوله خورده ها
جین : چییی؟, مگه ی گلوله به جناق سینش نخورده؟
دکتر:, اره ولی یدونه دیگه هم به مغزش خوردن
جین:چ چی💔
دکتر: با اجازه من برم
شوگا : ت میدونی کار کیه
جین: اره میدونم کار کیه
شوگا:, چی؟ کار کیه ؟
جین: اون کثافت هست که باید امشب کارشون تمام کنم( منظور کثافت مامانش هست)
شوگا:, دیوانه نباش
جین: ت اصلا چی میدونی؟ میدونی آمده بود بیمارستان خودمون جیسوک داشت نایا رو میکشت چون اون عوضی هرزه عوضی به همه گفته که من باید با جسان ازدواج کنم من با اون دختر هرزه ازدواج نمیکنم
۱ ساعت بعد۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
جین: مامانننننننننننننننننننننننن مامااااننننننننننننننننننن
مامان:, منتظرت بودم میدونم برای چی آمدی 😏(تیکه),
جین:نگا تو میدونی چیزی که ماله منه ب کل دنیا هم نمیدم و نمیزارم آزار ببینه تو کسی این کارو کردی که روی این چیز حساسه
مامان: عع 😂😂😂😂 واییییییی حرفات خیلی خنده دارن چی میگی تو
تازه کار من شروع شده😏
جین: مثل آدم حرف زدم اما نفهمیدی چون یک حیوان بیش نیستی
جین ویو
اسلحه رو نشونه گرفتم سمتش میدونست که میزنم
رفتم تا شلیک کنم یکی دیدم جلومو گرفت
اون اجوما بود
اجوما: پسرم بیا باهام حرف بزنیم
جین: اجوما شما از وقتی کوچیک بودم شما منو بزرگ کردن شما میدونید روی حرف شما هیچ وقت حرف نزدم اما این ی بارو شرمندم
اجوما: جیننننننن ز ی دقیقا بمون بیا با صحبت حرف بزنیم
جین: اوففففففففف باش
اجوما:. بیا بریم بالا حرف بزنیم
جین:باش
اجوما:, خوب پسرم تعریف کن
جین: قضیه نایا رو تعریف کردم
اجوما: عاااا الان حالش خوبه؟
پسرم واقعا عاشقشی
جین:, اجوما من میمیرم براش
اجوما: اووو،😁
اجوما: من باز با مامانت حرف میزنم
۱۲.۹k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.