پارت دهم ارباب مافیایی
پارت دهم ارباب مافیایی
شرط ۳۰ تا لایک ۱۹ تا کامنت 🔗🕸️☑️
که دید دارم گوش میدم به حرفش اما دیگه از چشمم افتاده بود
آنچه گذشت⬆️
جین :از همون موقع دیگه هیچ وقت عاشق کسی نشدم فقط دخترا باهام میخوابیدن و مامانی دارم که میگه باید با دختر عمه هرزم ازدواج کنم اما من هرگز نمیکنم. اما تو
نمیدونم چرا تورو دیدم که عاشق تو شدم
نایا: چه داستانی داشتی ناراحت شدم😞🖤
جین: مهم نی
جین:, خوب دوست دخترم میشی؟بدشم مامان بچهام ؟
نایا: ارع😁
جین: سریع نایا رو بغل کردم که دیدم مامانم امد تو ازش متنفرم
مامان: جین سریع بیا بیروت کارت دارم سریعع ( سرد)
جین: باش (, سرد)
مامان: جیسوک بهم زنگ و گفت عاشق شدی ت نباید عاشق کسی جز جسان نباید بشی وگرنه از ارث مرحمت میکنم و میزارم مثل ی بچه های فقیر زن کی کنی
جین:, میفهمی عشق یعنی چی؟ نه نمیفهمی چون تا الان عاشق کسی نشدی که براش کل دانیارو بدی بفهم من عاشقتممممممممم
مامان: جین میفهمی چی داری میگی
جین: بیا خودت ببین با همه دخترا فرق داره بفهممممممممممم
مامان: اون ی دختر هرزست همه دخترا هرزن( با داد)
جین: دیدم که صورتم برگشت ( مامانش زده بود توی صورتش)
مامان:, گفتم همه دخترا هرزن
جین: ببند دهنتو خفه شد
مامان: چ چییی؟( با تعجب),
مامان :,هه فکر کردی میتونی با هاش زندگی کنی زندگیتو به آتیش میکشم جیننننننن زندگیتو به آتیش میکشم
جین:, مامانم وقتی اینو گفت از ته دلم یکم ترسیدم چون اون اینجوری با اطمینان گفت حتما این کارو میکرد
جین: رفتم پیش نایا دیدم داره منم نگا میکنه منو
نایا:, چی شده؟( با ناراحتی)
جین: هیچی نشد
نایا: باشه(با ناراحتی)
۵ دقیقه قبل۰۰۰۰
نایا : دیدم که همه بیرون جمع شدن رفتم به حرفای جین و مامانش گوش دادم بارم نمیشد که جین آنقدر از من دفاع کرد اما من باید از جین جدا میشدم چون مادرش شاید بلای سر جین بیاره اون مادری که من دیدم حتما میآورد انگار مادر نبود دشمن جین بود
۰۰۰۰۰۰۰۰۰
جین:, من میرم ببینم میتونم ورقه مرخصتو بگیرم
نایا: باش
۱۵ دقیقه بعد۰۰۰۰۰۰۰۰
جین : مواظب باش ورقه مرخصی تو گرفتم
نایا: باش
نایا: داشتم میرفتم دیدم اون دختر جیسوک با غرور نگام میکنه
نشستیم توی ماشین وسطای راه بودیم که۰۰
شرط ۳۰ تا لایک ۱۹ تا کامنت 🔗🕸️☑️
که دید دارم گوش میدم به حرفش اما دیگه از چشمم افتاده بود
آنچه گذشت⬆️
جین :از همون موقع دیگه هیچ وقت عاشق کسی نشدم فقط دخترا باهام میخوابیدن و مامانی دارم که میگه باید با دختر عمه هرزم ازدواج کنم اما من هرگز نمیکنم. اما تو
نمیدونم چرا تورو دیدم که عاشق تو شدم
نایا: چه داستانی داشتی ناراحت شدم😞🖤
جین: مهم نی
جین:, خوب دوست دخترم میشی؟بدشم مامان بچهام ؟
نایا: ارع😁
جین: سریع نایا رو بغل کردم که دیدم مامانم امد تو ازش متنفرم
مامان: جین سریع بیا بیروت کارت دارم سریعع ( سرد)
جین: باش (, سرد)
مامان: جیسوک بهم زنگ و گفت عاشق شدی ت نباید عاشق کسی جز جسان نباید بشی وگرنه از ارث مرحمت میکنم و میزارم مثل ی بچه های فقیر زن کی کنی
جین:, میفهمی عشق یعنی چی؟ نه نمیفهمی چون تا الان عاشق کسی نشدی که براش کل دانیارو بدی بفهم من عاشقتممممممممم
مامان: جین میفهمی چی داری میگی
جین: بیا خودت ببین با همه دخترا فرق داره بفهممممممممممم
مامان: اون ی دختر هرزست همه دخترا هرزن( با داد)
جین: دیدم که صورتم برگشت ( مامانش زده بود توی صورتش)
مامان:, گفتم همه دخترا هرزن
جین: ببند دهنتو خفه شد
مامان: چ چییی؟( با تعجب),
مامان :,هه فکر کردی میتونی با هاش زندگی کنی زندگیتو به آتیش میکشم جیننننننن زندگیتو به آتیش میکشم
جین:, مامانم وقتی اینو گفت از ته دلم یکم ترسیدم چون اون اینجوری با اطمینان گفت حتما این کارو میکرد
جین: رفتم پیش نایا دیدم داره منم نگا میکنه منو
نایا:, چی شده؟( با ناراحتی)
جین: هیچی نشد
نایا: باشه(با ناراحتی)
۵ دقیقه قبل۰۰۰۰
نایا : دیدم که همه بیرون جمع شدن رفتم به حرفای جین و مامانش گوش دادم بارم نمیشد که جین آنقدر از من دفاع کرد اما من باید از جین جدا میشدم چون مادرش شاید بلای سر جین بیاره اون مادری که من دیدم حتما میآورد انگار مادر نبود دشمن جین بود
۰۰۰۰۰۰۰۰۰
جین:, من میرم ببینم میتونم ورقه مرخصتو بگیرم
نایا: باش
۱۵ دقیقه بعد۰۰۰۰۰۰۰۰
جین : مواظب باش ورقه مرخصی تو گرفتم
نایا: باش
نایا: داشتم میرفتم دیدم اون دختر جیسوک با غرور نگام میکنه
نشستیم توی ماشین وسطای راه بودیم که۰۰
۱۶.۹k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.