همسر اجباری پارت صد و هفتاد و نه
#همسر_اجباری #پارت_صد و هفتاد و نه
همسر اجباری
285
-د بگوووو اه.ه.ه.ه
-باشه باشه رادیاتورت داغ کرد االن میگم.
امروز وقتی داشتم قرار داد هارو چک میکردم فهمیدم این شرکت یه فضای مجازی واسه ردو بدل کردن اطالعات و
پرونده های شرکت داره نود درصد پرونده کامپیوتری شدن و اونییم که دست آنا بودن اون ده درصد هستن که اونم
کم کم میرن جز بقیه .خب این به کنار یه چیز دیگه هم هست که باید بگم تو این فضا هر کدوم از کار کنای شرکت
یه صفحه خصوصی دارن که من مال پایینیادو حک کرد و ولی اون باال دستیا مث رییس کارشون خیلی سخته. باید
روشون کار کنم.داشتم کار میکردم که هانگ اومد. و نشد.
امیر یه لبخند زدو گفت
-کارت درسته داداش قبولت داریم.
-آنا تو چی؟
من فعال به موردی بر نخوردم. یه سری پرونده هست که باید ببینیشون
امیر انا تو باید یه کاری کنی.؟
اتاق هانگ همون اتاقیه که شما دارین باز رسیش میکنید.واین آقا معاون اصلی بابای شین هستش.
تنها از راهی میتونیم نفوذ کنیم به پروندههای محرمانه اش که تو یه کاری کنی.
چکار مثال !
- امروز چند بار ک توجه کردم تو راهرو و یا موقعی که تو کافه ک نزدیک انبار بودیم .چند بار دیدم که هانگ داره
تورو نگاه میکنه. و از اونجاییم که اون یه پسر جوونه تو باید کاری کنی که اون جذب تو بشه با ترفند های زنونه ات
.
چند بار خواستم وسط حرفش بیام که با دست مانع حرف زدنم شد.
هرجوری شده باید اون باتو رابطه اش خوب شه فعالوتا همین جا کافیه. حاال تو میتونی؟
چشمم یه لحظه خورد به احسان اخماش تو هم بود.
همسر اجباری
285
-د بگوووو اه.ه.ه.ه
-باشه باشه رادیاتورت داغ کرد االن میگم.
امروز وقتی داشتم قرار داد هارو چک میکردم فهمیدم این شرکت یه فضای مجازی واسه ردو بدل کردن اطالعات و
پرونده های شرکت داره نود درصد پرونده کامپیوتری شدن و اونییم که دست آنا بودن اون ده درصد هستن که اونم
کم کم میرن جز بقیه .خب این به کنار یه چیز دیگه هم هست که باید بگم تو این فضا هر کدوم از کار کنای شرکت
یه صفحه خصوصی دارن که من مال پایینیادو حک کرد و ولی اون باال دستیا مث رییس کارشون خیلی سخته. باید
روشون کار کنم.داشتم کار میکردم که هانگ اومد. و نشد.
امیر یه لبخند زدو گفت
-کارت درسته داداش قبولت داریم.
-آنا تو چی؟
من فعال به موردی بر نخوردم. یه سری پرونده هست که باید ببینیشون
امیر انا تو باید یه کاری کنی.؟
اتاق هانگ همون اتاقیه که شما دارین باز رسیش میکنید.واین آقا معاون اصلی بابای شین هستش.
تنها از راهی میتونیم نفوذ کنیم به پروندههای محرمانه اش که تو یه کاری کنی.
چکار مثال !
- امروز چند بار ک توجه کردم تو راهرو و یا موقعی که تو کافه ک نزدیک انبار بودیم .چند بار دیدم که هانگ داره
تورو نگاه میکنه. و از اونجاییم که اون یه پسر جوونه تو باید کاری کنی که اون جذب تو بشه با ترفند های زنونه ات
.
چند بار خواستم وسط حرفش بیام که با دست مانع حرف زدنم شد.
هرجوری شده باید اون باتو رابطه اش خوب شه فعالوتا همین جا کافیه. حاال تو میتونی؟
چشمم یه لحظه خورد به احسان اخماش تو هم بود.
۴.۷k
۲۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.