MY FAVORITE ENEMY

"MY FAVORITE ENEMY"
GHAPTER:1
PART:۱۵

"ویو جنا"





_وایسا وایسا
یوری :بله؟..

جنا: وقتی می دویی دو قدم دم از ببینی و دو قدم باز دم از دهان..دستت تو زاویه ۹۰ درجه نگه دار..گام هات و کوتاه و سبک بردار تا زود خسته نشی‌..این کمک میکنه..

یوری:اوکی...

و دوباره برگشتیم به نقطه اول..

_____
"۱۷:۰۰"

یک ساعت از کلاس دوم گزشته و الان باید بریم سر کلاس بعدی..و اخرین کلاس امروز..

این کلاس مهم تر از همشونه..

یاد میگیریم چجوری با وسایل شکار کار کنیم..

از بهترین تفنگا استفاده میکنیم..
ولی از همین اول به هیچکدوممون هیچی نمیدن..چه برسه تفنگ..


______

پرش زمانی..

جنا: دارررم میمیرم از خستگی....

یوری رو تختم افتاد..

یوری:اینجا مدرسه نیست شکنجه گاههه...

جنا: من میخوام قبل شام دوش بگیرم..

یوری :اوکی

خیلی سریع رفتم زیر دوش و امدم بیرون..و تو حمون یه لباس تمیز پوشیدم..

و امدم بیرون...

حوله رو رو موهام میکشیدم تا خشک شه...

یوری:حیف گشنمه و گرنه میرفتم اتاقم یجور میخوابیدم که انگار مردم...با این حال چجوری حوصله داری بری حموم..

جنا: حموم که نه فقط یکم سرم و شستم و زیر دوش وایسادم...جدا از اون با اون وظع داغون بخوام غذا بخورم و بعد بخوابم اصلا راحت نیستم

سریع از رو تخت بلند شد.

یوری: نمیدونستم حساسی ببخشید.
جنا: اشکال نداره...
یوری: من برم لباس عوص کنن بعد بریم غذا خوری..

جنا: باشه..

یوری رفت و من پشت میز اینه نشستم و موهام و خیلی شل از بالا بافتم انداختم رو شونم..


و دو دسته نازک از موهام و جلو صورتم انداختم..

۵ دقیقه تا هشت مونده بود..
که از اتاق امدم بیرون و رفتم دنبال یوری..

اونم حاظر اماده امد بیرون و رفتیم سمت سالن...

رفتم سمت اشپز و منتظر شدم غذا رو رو سینیم بزاره..
سینی رو گرفتم و با یوری به سمت یکی از میزا رفتیم که اون پسری که پریسینگ داشت طرف دیگش نشسته بود..
و خبری از تهیونگ نبود.

بدون اهمیت نشستم چون تنها جایه خالی بود..

یه دفعه دستشو دراز کرد سین رو پرت کرد..
و کل لباسم به گند کشیده شد.

برخورد سینی با کف سالن باعث شد صدایه بلندی ایجاد کنه و نظر بقیه رو به ما جلب کنه.

_:اوه ببخشید دستم خورد!...

یه نگاهی به سر تا پام کرد.

_:...اوه پسر این دیگه غذا بشو نیست برات..


با تعجب عصبانیت سرش داد کشیدم:

_معلوم هست چیکار میکنی؟؟!!!!

_:دارم بهت یاد میدم ضعیفا سر میز ما جایی ندارن
دیدگاه ها (۳۱)

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۱۶"ویو جنا"_:دارم بهت یاد م...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۱۷"ویو جنا"انگار من جایه خا...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۱۴"ویو جنا"خیلی عادی و سرد ...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۱۳"ویو جنا"_.مبارزه تو فضای...

نفرین شیرین. پارت 1

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۸"ویو جنا".امد داخل و در و...

ادامه ی پارت ⁵.....ویو جناجنا : تورو خدا بَرم نگردون پیش سوه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط