مگومی: آره، افسرده شدم، میخوای چیکار کنی
مگومی: آره، افسرده شدم، میخوای چیکار کنی
سایا: بجنب میریم بیرون، همین الان وسایلتو جمع کن
مگومی: کجااا؟؟؟
سایا: جنگللللل
مگومی: تو دوره افسردگی آدم میخواد تنها باشه هااااا
سایا: و تو بمیری یا بمونی من تنهات نمیذارممممم، یالا
مگومی: چقدر زوری نمیخوام
سایا: اگه نیای به یوجی و گوجو سنسی میگم بیان اون موقع خوذت ترجیح میدی کودومو انتخاب کنی
مگومی: باشه باشه، میام جنگل
سایا: انتخاب خوبی بود، دو یا سه ساعت دیگه جلوی مدرسه منتظرتم بای
مگومی: بای
مگومی: چطوری بپیچونمش؟؟؟؟؟ واقعا حال جنگل ندارم خوداییییی، عجب گیری کردیماااا
یکی بیاد منو نجات بده، افسردی هم بدبختی بود گرفتارش شدیم؟؟ حالا به هرحال، بپیچونمش جرم میده پس، باید برم برا جنگل آماده شم لااقل از اونجا فلنگو ببندم
خب، چیا میخوام، مسواک و خمیر دندون، آب، لباس، گوشیم، چراغ، چادر و پتو، بالشت و اینا، خب بریم بچینمشون تو چمدون
راستی امروز چندمه؟ ولش بریم چمدونو حاضر کنم
*سه ساعت بعد جلوی مدرسه *
سایا با یه لباس خوشگل سبز یه جورایی مثل لباسای سوزومه اما سبز یشمی و تا زانو هاش و یه دوتا چکمه ی بلند سیاه و یه چمدون نسبتا کوچولو
ذهن مگومی: قابل تحسینه، اماااااا پوکر فیس بموننننننن!!!!!
قلب مگومی: غم هام یادم رفت، این بشر چقدر خوشگله اخهههههههه؟؟؟؟ خدایااااا!!!
ذهن مگومی: قلب جان امواتت آروم باششششش، نباید اینجوری شه
گونه های مگومی: ضربان قلب داره میره بالاتر ما الان قرمز میشیم
ذهن مگومی: یااااااا خدااااااا!!!!!
سایا: بجنب میریم بیرون، همین الان وسایلتو جمع کن
مگومی: کجااا؟؟؟
سایا: جنگللللل
مگومی: تو دوره افسردگی آدم میخواد تنها باشه هااااا
سایا: و تو بمیری یا بمونی من تنهات نمیذارممممم، یالا
مگومی: چقدر زوری نمیخوام
سایا: اگه نیای به یوجی و گوجو سنسی میگم بیان اون موقع خوذت ترجیح میدی کودومو انتخاب کنی
مگومی: باشه باشه، میام جنگل
سایا: انتخاب خوبی بود، دو یا سه ساعت دیگه جلوی مدرسه منتظرتم بای
مگومی: بای
مگومی: چطوری بپیچونمش؟؟؟؟؟ واقعا حال جنگل ندارم خوداییییی، عجب گیری کردیماااا
یکی بیاد منو نجات بده، افسردی هم بدبختی بود گرفتارش شدیم؟؟ حالا به هرحال، بپیچونمش جرم میده پس، باید برم برا جنگل آماده شم لااقل از اونجا فلنگو ببندم
خب، چیا میخوام، مسواک و خمیر دندون، آب، لباس، گوشیم، چراغ، چادر و پتو، بالشت و اینا، خب بریم بچینمشون تو چمدون
راستی امروز چندمه؟ ولش بریم چمدونو حاضر کنم
*سه ساعت بعد جلوی مدرسه *
سایا با یه لباس خوشگل سبز یه جورایی مثل لباسای سوزومه اما سبز یشمی و تا زانو هاش و یه دوتا چکمه ی بلند سیاه و یه چمدون نسبتا کوچولو
ذهن مگومی: قابل تحسینه، اماااااا پوکر فیس بموننننننن!!!!!
قلب مگومی: غم هام یادم رفت، این بشر چقدر خوشگله اخهههههههه؟؟؟؟ خدایااااا!!!
ذهن مگومی: قلب جان امواتت آروم باششششش، نباید اینجوری شه
گونه های مگومی: ضربان قلب داره میره بالاتر ما الان قرمز میشیم
ذهن مگومی: یااااااا خدااااااا!!!!!
۴.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.