Devil or Angel⁶⁵
Devil or Angel⁶⁵
یک ساعت بعد
کوک: اقای دکتر چیشده؟
👨🏼⚕️: بیا اتاقم
کوک: سریع بگید
👨🏼⚕️: دقیقا بگو چه اتفاقی افتاده
کوک: یکم بحثمون شد بعد رفتم تو اتاقم
👨🏼⚕️: میدونی چه اتفاقی افتاده؟
کوک: چیشده؟
👨🏼⚕️: میدونستی او بچه داره
کوک: اره نکنه...
👨🏼⚕️: نه بچه سالمه
کوک: مادرش چی؟
👨🏼⚕️: مادرش هم سالمه
کوک: پس چیشده؟
👨🏼⚕️: فقط خواستم بگم خیلی خیلی حواستون بهش باشه
کوک: هست
👨🏼⚕️: فک نکنم باشه بخاطر استرس و
بی خوابیه که بیهوش شده
کوک: استرس و بیخوابی؟
👨🏼⚕️: اره فک کن که چه اتفاقی افتاده من میرم
کوک: میتونم ببنیمش
👨🏼⚕️: متاسفانه هنوز بیهوشه
کوک: میشه همینجا بمونم
👨🏼⚕️: اره من میرم بیرون
نشستم همونجا فک کردم که ا/ت خیلی صبر کرده با من منم خیلی بد کردم باهاش خیلی حتی ادامه هم دادم اگه فقط یه بار تنهام میزاشت شاید تنبیه میشدم ولی کنارم بود
👨🏼⚕️:اقای جئون همسرتون بهوش اومدن
کوک: واقعا؟
سریع رفتم پیش ا/ت
کوک: ا/ت عزیزم خوبی؟
ا/ت: جونگکوک تو واقعا میخوای بری با سلنا قرار بزاری؟
👨🏼⚕️: دیدی گفتم یه کاری کردی
کوک: اقای دکتر
👨🏼⚕️: ببخشید
ا/ت: تو جواب منو بده
کوک: ا/ت اروم باش گفتم که نه من نمیخوام با سلنا بزارم
ا/ت: پس میخوای قراردادتو با یونا تمدید کنی
کوک: اینم نه
👨🏼⚕️: یا خدا خانم تو چطور تحملش میکنی
کوک: اقای دکتر
👨🏼⚕️: عذرخواهی میکنم
ا/ت: نکنه با دختر دیگه ای..
کوک: ا/ت نمیشه اروم باشی؟
ا/ت: یعنی میخوای بگی من دیوونم
کوک: نه عزیزم دکتر یه چیزی بگو
👨🏼⚕️: چی بگم؟ اها یادم رفت بگم میدونید جنسیت بچتون چیه؟
ا/ت: 😭
کوک: چرا گریه میکنی؟
ا/ت: بچم بدون بابا میخواد بزرگ شه
کوک: کی گفته؟
ا/ت:نمیدونم
#فیک
#سناریو
یک ساعت بعد
کوک: اقای دکتر چیشده؟
👨🏼⚕️: بیا اتاقم
کوک: سریع بگید
👨🏼⚕️: دقیقا بگو چه اتفاقی افتاده
کوک: یکم بحثمون شد بعد رفتم تو اتاقم
👨🏼⚕️: میدونی چه اتفاقی افتاده؟
کوک: چیشده؟
👨🏼⚕️: میدونستی او بچه داره
کوک: اره نکنه...
👨🏼⚕️: نه بچه سالمه
کوک: مادرش چی؟
👨🏼⚕️: مادرش هم سالمه
کوک: پس چیشده؟
👨🏼⚕️: فقط خواستم بگم خیلی خیلی حواستون بهش باشه
کوک: هست
👨🏼⚕️: فک نکنم باشه بخاطر استرس و
بی خوابیه که بیهوش شده
کوک: استرس و بیخوابی؟
👨🏼⚕️: اره فک کن که چه اتفاقی افتاده من میرم
کوک: میتونم ببنیمش
👨🏼⚕️: متاسفانه هنوز بیهوشه
کوک: میشه همینجا بمونم
👨🏼⚕️: اره من میرم بیرون
نشستم همونجا فک کردم که ا/ت خیلی صبر کرده با من منم خیلی بد کردم باهاش خیلی حتی ادامه هم دادم اگه فقط یه بار تنهام میزاشت شاید تنبیه میشدم ولی کنارم بود
👨🏼⚕️:اقای جئون همسرتون بهوش اومدن
کوک: واقعا؟
سریع رفتم پیش ا/ت
کوک: ا/ت عزیزم خوبی؟
ا/ت: جونگکوک تو واقعا میخوای بری با سلنا قرار بزاری؟
👨🏼⚕️: دیدی گفتم یه کاری کردی
کوک: اقای دکتر
👨🏼⚕️: ببخشید
ا/ت: تو جواب منو بده
کوک: ا/ت اروم باش گفتم که نه من نمیخوام با سلنا بزارم
ا/ت: پس میخوای قراردادتو با یونا تمدید کنی
کوک: اینم نه
👨🏼⚕️: یا خدا خانم تو چطور تحملش میکنی
کوک: اقای دکتر
👨🏼⚕️: عذرخواهی میکنم
ا/ت: نکنه با دختر دیگه ای..
کوک: ا/ت نمیشه اروم باشی؟
ا/ت: یعنی میخوای بگی من دیوونم
کوک: نه عزیزم دکتر یه چیزی بگو
👨🏼⚕️: چی بگم؟ اها یادم رفت بگم میدونید جنسیت بچتون چیه؟
ا/ت: 😭
کوک: چرا گریه میکنی؟
ا/ت: بچم بدون بابا میخواد بزرگ شه
کوک: کی گفته؟
ا/ت:نمیدونم
#فیک
#سناریو
۲۹.۷k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.