پارت. 30
#پارت. 30
انگار صدامو ک شنید بیشتر عصبی شد چون بلند داد زد
چیه سرعت دوست نداری؟؟ پس تند تر میرونم
بعد این حرفش پاشو تا اخر روی پدال گاز گذاشت
از ترس و استرس قلبم بالا پایین میشد
داد زد
حالا شرکت منو کاری میکنی پلمپ کنن؟؟؟؟ آره؟؟؟؟؟؟ تو که میدونستی اون شرکت خیلی برام مهمه
دهنمو بزور باز کردمو گفتم
تو بهم خیانت کردی آشغال بعد حرفم سرفم گرفت
داد زد
خفهههه شووووووو تو از وقتی ک رفتی پیش خانوادت از این ور به اون ور بغل پسرا بودی
از حرفی ک زد بغض گرفت گلومو
گفتم
من همچین کاری نکردم، به جای اینکه بیای ازم بپرسی اومدی همچین کاری کردی و خیانت کردی بهم متاسفم برات
چند لحظه سکوت کرد و چند تا عکس پرت کرد تو صورتم و دوباره سرعتشو زیاد کرد
هر عکسی رو ک نگاه میکردم میفهمیدم ک چجوری آرمان نفهمیده این من نیستم
برگشتم سمتشو گفتم
من اصلا خالکوبی پروانه دارم رو بازوم؟؟؟
برگشت سمتمو ک یه دفعه گفت
تو چرا انقد سفید شدی؟؟؟
دیگ نمیتونستم حتی نفس بکشم
اروم گفتم
کولیمو کجا گذاشتی؟؟؟؟
گفت صندلی عقب! وایسا الان میدم بهت،
سرعتش خیلی بالا بود
کمر بندشو باز کرد و اومد برگرده که یه ماشینم درست داشت از روبرومون میومد
آرمان نتونست ماشین و کنترل کنه و....
(لایک و کامنت بزارید ک زود تر پارت بعدی رو بزارم براتون>>>>>)
انگار صدامو ک شنید بیشتر عصبی شد چون بلند داد زد
چیه سرعت دوست نداری؟؟ پس تند تر میرونم
بعد این حرفش پاشو تا اخر روی پدال گاز گذاشت
از ترس و استرس قلبم بالا پایین میشد
داد زد
حالا شرکت منو کاری میکنی پلمپ کنن؟؟؟؟ آره؟؟؟؟؟؟ تو که میدونستی اون شرکت خیلی برام مهمه
دهنمو بزور باز کردمو گفتم
تو بهم خیانت کردی آشغال بعد حرفم سرفم گرفت
داد زد
خفهههه شووووووو تو از وقتی ک رفتی پیش خانوادت از این ور به اون ور بغل پسرا بودی
از حرفی ک زد بغض گرفت گلومو
گفتم
من همچین کاری نکردم، به جای اینکه بیای ازم بپرسی اومدی همچین کاری کردی و خیانت کردی بهم متاسفم برات
چند لحظه سکوت کرد و چند تا عکس پرت کرد تو صورتم و دوباره سرعتشو زیاد کرد
هر عکسی رو ک نگاه میکردم میفهمیدم ک چجوری آرمان نفهمیده این من نیستم
برگشتم سمتشو گفتم
من اصلا خالکوبی پروانه دارم رو بازوم؟؟؟
برگشت سمتمو ک یه دفعه گفت
تو چرا انقد سفید شدی؟؟؟
دیگ نمیتونستم حتی نفس بکشم
اروم گفتم
کولیمو کجا گذاشتی؟؟؟؟
گفت صندلی عقب! وایسا الان میدم بهت،
سرعتش خیلی بالا بود
کمر بندشو باز کرد و اومد برگرده که یه ماشینم درست داشت از روبرومون میومد
آرمان نتونست ماشین و کنترل کنه و....
(لایک و کامنت بزارید ک زود تر پارت بعدی رو بزارم براتون>>>>>)
۳.۱k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.