متعلق به او:
متعلق به او:
#part:30
_کنجکاو شدم بدونم چرا یه شرکت باید یه باند رو سهام دار شرکت کنه
+کسه دیگه ای نداشتیم
_خب من باید مدلا و کارایه شما رو ببینم
+خانوم کیم لطفا ایشون رو تا محل عکسبرداری راهنمایی کنید تا من بیام
ریوجین:چشم خانوم بفرمایید لطفا
اون دوتا بلند شدن و رفتن سئول بلند شد رفت تو دستشویی الان وقت پنیک کردن نبود قوطی قرصش رو در آورد و دو سه تا انداخت بالا
+چرا باید تو این موقعیت ببینمت ولی اون چشما خیلی مهربون بودن چون چشمایه کوک من نیست نباید خودمو ضعیف نشون بدم باید سرد باشم
و بعد از دستشویی بیرون رفت و رفت تو حیاط
+خوب همه گی آماده اید(کمی بلند)
....بله خانوم
همه عکاسا یه جا وایسادن سئول رو صندلی نشسته بود که کوک اومد بالا سرش وایستاد بخاطر عینک دودی زده بود سئول با دیدن حالت موهای اون مدل عصبی داد زد
+مگه نگفتم موهاشو نبندید؟(داد)
سئول بلند شد و رفت سمت مدل و موهاش رو درست کرد کمی میکاپش رو درست کرد
+حالا برو
این دیگه چجور مدلیه چرا این ریختیه آبرومون رفت
+عکاسیو تموم کنید کی این مدل رو آورده؟
ریوجین:خانوم اون مدل شرکت UV هست
+فکر کنم خودم باید دست به کار شم
ریوجین:خانوم ما وقت نداریم
+وقت زیاده مگه نه جناب جئون؟
_ها؟بله بله وقت زیاده
سئول بلند شد رفت یکی از لباس های خودش رو پوشید اون قشنگ ترین لباسی بود پیرهنی سیاه تا ساقه پا با الماس های سفید رو بالا تنش لباس کمر و فرم هیکل دخترک رو کامل نشون میداد خودش خودشو آرایش کرد و بعد رفت تو حیاط یکی از پاهاش از کنار دامن بیرون میزد یه قسمتی که حالت پارگی داشت
......
کوک که تا الان ذهنش درگیر بود با دیدن سئول برق از سرش پرید آروم عینکشو از چشمش برداشت اما یه چیزی خیلی عصبیش میکرد پاهاش اخم کمرنگی بین ابروهاش نشست دست به سینه شد
_یا داره منو حرص میده یا واقعا خواسته مدل بشه
×نظرتون چیه یکی مدل مردتون باشه؟
+_:نه نمیشه
+ما وقت نداریم
×به هرحال ما سهام دارایه شمایم
+هروقت باهم قرار داد بستیم
_نکنه تو میخوای مدل بشی
×حسودی کردی؟(آروم)
_ته اعصاب ندارم میزنم پهن زمین شی
×من فقط پیشنهاد دادم
عکاسی شروع شد چهار پنج تا دوربین رو دخترک بود سئول خیلی حرفه ای ژستایه مختلفی میگرفت
#part:30
_کنجکاو شدم بدونم چرا یه شرکت باید یه باند رو سهام دار شرکت کنه
+کسه دیگه ای نداشتیم
_خب من باید مدلا و کارایه شما رو ببینم
+خانوم کیم لطفا ایشون رو تا محل عکسبرداری راهنمایی کنید تا من بیام
ریوجین:چشم خانوم بفرمایید لطفا
اون دوتا بلند شدن و رفتن سئول بلند شد رفت تو دستشویی الان وقت پنیک کردن نبود قوطی قرصش رو در آورد و دو سه تا انداخت بالا
+چرا باید تو این موقعیت ببینمت ولی اون چشما خیلی مهربون بودن چون چشمایه کوک من نیست نباید خودمو ضعیف نشون بدم باید سرد باشم
و بعد از دستشویی بیرون رفت و رفت تو حیاط
+خوب همه گی آماده اید(کمی بلند)
....بله خانوم
همه عکاسا یه جا وایسادن سئول رو صندلی نشسته بود که کوک اومد بالا سرش وایستاد بخاطر عینک دودی زده بود سئول با دیدن حالت موهای اون مدل عصبی داد زد
+مگه نگفتم موهاشو نبندید؟(داد)
سئول بلند شد و رفت سمت مدل و موهاش رو درست کرد کمی میکاپش رو درست کرد
+حالا برو
این دیگه چجور مدلیه چرا این ریختیه آبرومون رفت
+عکاسیو تموم کنید کی این مدل رو آورده؟
ریوجین:خانوم اون مدل شرکت UV هست
+فکر کنم خودم باید دست به کار شم
ریوجین:خانوم ما وقت نداریم
+وقت زیاده مگه نه جناب جئون؟
_ها؟بله بله وقت زیاده
سئول بلند شد رفت یکی از لباس های خودش رو پوشید اون قشنگ ترین لباسی بود پیرهنی سیاه تا ساقه پا با الماس های سفید رو بالا تنش لباس کمر و فرم هیکل دخترک رو کامل نشون میداد خودش خودشو آرایش کرد و بعد رفت تو حیاط یکی از پاهاش از کنار دامن بیرون میزد یه قسمتی که حالت پارگی داشت
......
کوک که تا الان ذهنش درگیر بود با دیدن سئول برق از سرش پرید آروم عینکشو از چشمش برداشت اما یه چیزی خیلی عصبیش میکرد پاهاش اخم کمرنگی بین ابروهاش نشست دست به سینه شد
_یا داره منو حرص میده یا واقعا خواسته مدل بشه
×نظرتون چیه یکی مدل مردتون باشه؟
+_:نه نمیشه
+ما وقت نداریم
×به هرحال ما سهام دارایه شمایم
+هروقت باهم قرار داد بستیم
_نکنه تو میخوای مدل بشی
×حسودی کردی؟(آروم)
_ته اعصاب ندارم میزنم پهن زمین شی
×من فقط پیشنهاد دادم
عکاسی شروع شد چهار پنج تا دوربین رو دخترک بود سئول خیلی حرفه ای ژستایه مختلفی میگرفت
۹.۹k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.