پارت دو.
دیدم یونگیه و لی داره زیر دست یونگی جون میده رفتم یونگیو. جدا کردم و رفتم خونه ویو یونگی ا_ت داشت همش گریه میکرد منم طاقت نداشتم بیبنم اون داره گریه میکنه رفتم بقلش و آنقدر گریه کرد که خوابش برد
.. از زبان نویسنده...
ات/ بیچاره نچ نچ بچه ها آغای لی مرده نگران اون نباشید امیدارم که خوشتون اومده عاشقت ونم خیلی سرم شلوغه وگرنه خیلی دوست دارم همیشه پیشتون باشم اگر میشه لایک و کامنت یادتون نره کاکائو هام 💃🍫🍭🍬
.. از زبان نویسنده...
ات/ بیچاره نچ نچ بچه ها آغای لی مرده نگران اون نباشید امیدارم که خوشتون اومده عاشقت ونم خیلی سرم شلوغه وگرنه خیلی دوست دارم همیشه پیشتون باشم اگر میشه لایک و کامنت یادتون نره کاکائو هام 💃🍫🍭🍬
۳.۴k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.