ازدواج سوری پارت 49
ازدواج سوری پارت 49
میا ـ ات میشه بهم بگی مامان مین هیوک چی گفت که مین هیوک ناراحت شد؟
ـ میخوای بدونی واقعا؟
میا ـ اوهوم
ـ خب، میگفت اولین باره که میشنوه مین هیوک انقدر خوشحاله
میا ـ خب اون یه درونگراست اما خیلی خوب ادما رو دلداری میده، درونگرا ها دوست ندارن زیاد برن بیرون اما وقتی با ما سه نفر هست همیشه مارو میخندونه
ـ واقعا؟
میا ـ اوهوم، اون همیشه منو میخندونه با اینکه خودش شبیه یه نارنجکه که هر لحظه ممکنه بپوکه، تو رابطط با عمو تهیونگ چیه؟
ـ تاحالا بهش فکر نکردم
میا ـ خب الان فکر کن
ـ خب اون شبیه یه ببره تا یه گرگ وقتی ناراحتم و گریم میگیره اون سریع خودشو میرسونه و با یه بغل همه چیو درست میکنه اما تاحالا از درداش بهم نگفته
میا ـ اما عشقتون جالبه تو روباهی و اون گرگه
ـ شیجا؟
میا ـ بنظرم باهم ازدواج کنین
ـ اما اون بخاطر یه شرکت مجبور شد با یه دختر ازدواج کنه
میا ـ اما ببین اون بجای اینکه با اون دختر تو خونه باشه پیش توعه
ـ توهم خیلی خوب ادما رو دل داری میدی، اصن چه جوری با مین هیوک دوست شدی؟
میا ـ خب من به خاطر نمره های بدم تو مدرسه مسخرم میکنن اما اون تنها کسیه که منو همایت کرد و تو درسام بهم کمک کرد اما میدونی چیه من بخاطر بی پولی دارم کار میکنم اما مین هیوک لازم نیست کار کنه
ـ میدونی داخل رابطه چی مهم نیست؟
میا ـ نه نمیدونم
ـ مهم نیست رنگ پوستت چی باشه از چه قومی باشی بی پول باشی یا ثروتمند
میا ـ خب حس میکنم اینا برای مین هیوک مهمه
ـ اگر مهم بود که توو الان اینجا نبودی
میا ـ یعنی واقعا براش مهم نیست؟
ـ نه بنظر من که نه، اولین بچه ای که منو دلداری داد مین هیوک بود اونم نزدیک بود همه چیزو بهم بریزم که چرا دادشم مرده اما اون جلوی اینکارو با یه بغل گرفت
میا ـ داداش داشتی؟
ـ اوهوم اما الان فهمیدم که نمرده و زندست
میا ـ خوب باید خوشحال باشی
ـ نمیتونم داداشمو پیدا کنم
میا ـ کینچانا، پیداش میکنی
ـ مرسی واقعا بهداین حرف نیاز داشتم
مین هیوک اومد سمتمون
مین هیوک ـ میا توعم بیا
میا ـ باشه
مین هیوک میا رو همراه خودش برد و تهیونگ اومد کنارم نشست و سرشو گذاشت رو شونم
ـ چته؟
ته ـ هیچی خستم شد
دلم میخواست اهنگ گوشی کنم
ـ ایرپادتو اوردی؟
ته ـ اره میخوای چیکار؟
ـ میخوام اهنگ گوش کنم
ته ـ بیا باهم گوش کنیم
ـ باشه
ایرپادشو بهم داد وصل گوشیم کردم یه لنگشو من برداشتم اون یکی شم ته برداشت اهنگ "Пустота" (اهنگ تیزره نیس) گذاشتم
ته ـ چهار زانو بزن میخوام سرمو بزارم رو پات
ـ باشه
چهار زانو نشستم سرشو گذاشت رو پام
پایان خوش میخواید یا غمگین؟تو کامنتا بگین
میا ـ ات میشه بهم بگی مامان مین هیوک چی گفت که مین هیوک ناراحت شد؟
ـ میخوای بدونی واقعا؟
میا ـ اوهوم
ـ خب، میگفت اولین باره که میشنوه مین هیوک انقدر خوشحاله
میا ـ خب اون یه درونگراست اما خیلی خوب ادما رو دلداری میده، درونگرا ها دوست ندارن زیاد برن بیرون اما وقتی با ما سه نفر هست همیشه مارو میخندونه
ـ واقعا؟
میا ـ اوهوم، اون همیشه منو میخندونه با اینکه خودش شبیه یه نارنجکه که هر لحظه ممکنه بپوکه، تو رابطط با عمو تهیونگ چیه؟
ـ تاحالا بهش فکر نکردم
میا ـ خب الان فکر کن
ـ خب اون شبیه یه ببره تا یه گرگ وقتی ناراحتم و گریم میگیره اون سریع خودشو میرسونه و با یه بغل همه چیو درست میکنه اما تاحالا از درداش بهم نگفته
میا ـ اما عشقتون جالبه تو روباهی و اون گرگه
ـ شیجا؟
میا ـ بنظرم باهم ازدواج کنین
ـ اما اون بخاطر یه شرکت مجبور شد با یه دختر ازدواج کنه
میا ـ اما ببین اون بجای اینکه با اون دختر تو خونه باشه پیش توعه
ـ توهم خیلی خوب ادما رو دل داری میدی، اصن چه جوری با مین هیوک دوست شدی؟
میا ـ خب من به خاطر نمره های بدم تو مدرسه مسخرم میکنن اما اون تنها کسیه که منو همایت کرد و تو درسام بهم کمک کرد اما میدونی چیه من بخاطر بی پولی دارم کار میکنم اما مین هیوک لازم نیست کار کنه
ـ میدونی داخل رابطه چی مهم نیست؟
میا ـ نه نمیدونم
ـ مهم نیست رنگ پوستت چی باشه از چه قومی باشی بی پول باشی یا ثروتمند
میا ـ خب حس میکنم اینا برای مین هیوک مهمه
ـ اگر مهم بود که توو الان اینجا نبودی
میا ـ یعنی واقعا براش مهم نیست؟
ـ نه بنظر من که نه، اولین بچه ای که منو دلداری داد مین هیوک بود اونم نزدیک بود همه چیزو بهم بریزم که چرا دادشم مرده اما اون جلوی اینکارو با یه بغل گرفت
میا ـ داداش داشتی؟
ـ اوهوم اما الان فهمیدم که نمرده و زندست
میا ـ خوب باید خوشحال باشی
ـ نمیتونم داداشمو پیدا کنم
میا ـ کینچانا، پیداش میکنی
ـ مرسی واقعا بهداین حرف نیاز داشتم
مین هیوک اومد سمتمون
مین هیوک ـ میا توعم بیا
میا ـ باشه
مین هیوک میا رو همراه خودش برد و تهیونگ اومد کنارم نشست و سرشو گذاشت رو شونم
ـ چته؟
ته ـ هیچی خستم شد
دلم میخواست اهنگ گوشی کنم
ـ ایرپادتو اوردی؟
ته ـ اره میخوای چیکار؟
ـ میخوام اهنگ گوش کنم
ته ـ بیا باهم گوش کنیم
ـ باشه
ایرپادشو بهم داد وصل گوشیم کردم یه لنگشو من برداشتم اون یکی شم ته برداشت اهنگ "Пустота" (اهنگ تیزره نیس) گذاشتم
ته ـ چهار زانو بزن میخوام سرمو بزارم رو پات
ـ باشه
چهار زانو نشستم سرشو گذاشت رو پام
پایان خوش میخواید یا غمگین؟تو کامنتا بگین
۱۳.۶k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.