پارت سی دو غریبه آشنا
#پارت_سی_دو #غریبه_آشنا
بکهیون
هیونگ ک گفت برا بچه ها توضیح بدم، از اتاق اومدم بیرون ک براشون تعریف کنم چی شده ولی شرمنده بودم ک بهشون نگفتم پنهان کردم ما هیچ وقت هیچ چیزی رو پنهان نکردیم از هم...
رفتم تو آشپز خونه یه جورایی حس میکردم همشون گرفتن و تو خودشونن،
+پسرا
همشون نگام کردن
+فک کنم الان دیگه کم و بیش فهمیده باشید چی شده،میخوام همه چی رو براتون تعریف کنم،واقعا ببخشید منو ک نگفتم بهتون اما من عاشق اون دختر شدم که اون روز تو خیابون باهاش دعوا کردم...اسم اون دختر لی ئونسوعه،من از قبلش میشناختمش،اون همون دختری بود ک داخل یکی از کنسرتا باهاش عکس گرفتم و بهش گل دادم،ازش خواستم بعد از کنسرت بمونه وقتی رفتم پیشش بهش شمارمو دادم،من اون روز یه لحظه حس کردم فرق داره باهمه،چند دقیقه بعد از اون جریان دعوا تو خیابون ما که رفتیم ئونسو حالش بد بوده و دویید تو خیابون و تصادف کرد،من هیچ خبری ازش نداشتم تا فهمیدم تو یه بیمارستان بستریه و فراموشی گرفته،من بیمارستان که رفتم با سوهو هیونگ رفتم،این مدت سوهو همه چی رو میدونسته و چانیول هم کم و بیش درجریان بود،من خواستم ک به رئیس لی سومان بگم سوهو جلومو گرفت و دیروز با ئونسو حرف زده بود خب سوهو هم عصبانی بود دیگه باهاش تند حرف زده بود حالش دوباره بد شد واسه همین من عصبانی بودم...ازتو معذرت میخوام،میترسیدم حرف بزنم،میترسیدم اخراج بشم،میترسیدم ئونسو رو از دست بدم،نگران خودم نیستم چون من دوسش دارم اگه اخراج هم بشم میگم عیب نداره فدا سر ئونسو ولی نگران شماهام،اگه من برم گروه ضربه میخورد،الانم سوهو هیونگ یه فکرایی کرده که شاید بتونیم یه کاری کنیم ئونسو بیاد و عضو اس ام بشه میخوام ازتون یه جوارایی اجازه بگیرم،اگه اجازه بدید انجامش بدیم
کای:هر فکری که داشته باشه من هستم هیونگ فک نکنم بقیه هم مخالفتی داشته باشن،من میدونم نگفتی به ما ک یه وقت دهن به دهن نشه به گوش کسی برسه،ناراحت نیستم ازت، حق میدم بهت
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #exo_my_planet #Gharibeh_ashena
بکهیون
هیونگ ک گفت برا بچه ها توضیح بدم، از اتاق اومدم بیرون ک براشون تعریف کنم چی شده ولی شرمنده بودم ک بهشون نگفتم پنهان کردم ما هیچ وقت هیچ چیزی رو پنهان نکردیم از هم...
رفتم تو آشپز خونه یه جورایی حس میکردم همشون گرفتن و تو خودشونن،
+پسرا
همشون نگام کردن
+فک کنم الان دیگه کم و بیش فهمیده باشید چی شده،میخوام همه چی رو براتون تعریف کنم،واقعا ببخشید منو ک نگفتم بهتون اما من عاشق اون دختر شدم که اون روز تو خیابون باهاش دعوا کردم...اسم اون دختر لی ئونسوعه،من از قبلش میشناختمش،اون همون دختری بود ک داخل یکی از کنسرتا باهاش عکس گرفتم و بهش گل دادم،ازش خواستم بعد از کنسرت بمونه وقتی رفتم پیشش بهش شمارمو دادم،من اون روز یه لحظه حس کردم فرق داره باهمه،چند دقیقه بعد از اون جریان دعوا تو خیابون ما که رفتیم ئونسو حالش بد بوده و دویید تو خیابون و تصادف کرد،من هیچ خبری ازش نداشتم تا فهمیدم تو یه بیمارستان بستریه و فراموشی گرفته،من بیمارستان که رفتم با سوهو هیونگ رفتم،این مدت سوهو همه چی رو میدونسته و چانیول هم کم و بیش درجریان بود،من خواستم ک به رئیس لی سومان بگم سوهو جلومو گرفت و دیروز با ئونسو حرف زده بود خب سوهو هم عصبانی بود دیگه باهاش تند حرف زده بود حالش دوباره بد شد واسه همین من عصبانی بودم...ازتو معذرت میخوام،میترسیدم حرف بزنم،میترسیدم اخراج بشم،میترسیدم ئونسو رو از دست بدم،نگران خودم نیستم چون من دوسش دارم اگه اخراج هم بشم میگم عیب نداره فدا سر ئونسو ولی نگران شماهام،اگه من برم گروه ضربه میخورد،الانم سوهو هیونگ یه فکرایی کرده که شاید بتونیم یه کاری کنیم ئونسو بیاد و عضو اس ام بشه میخوام ازتون یه جوارایی اجازه بگیرم،اگه اجازه بدید انجامش بدیم
کای:هر فکری که داشته باشه من هستم هیونگ فک نکنم بقیه هم مخالفتی داشته باشن،من میدونم نگفتی به ما ک یه وقت دهن به دهن نشه به گوش کسی برسه،ناراحت نیستم ازت، حق میدم بهت
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #exo_my_planet #Gharibeh_ashena
۱۸.۲k
۰۲ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.