꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 6
یونا رفت و جونگ کوک هم گفت
جونگ کوک : بهتره منم برم ولی قبلش
یهو امد و سری لباشو گذاشت رو لبام و درو باز کرد و رفت و منم همون جور مونده بودم که چی شده
( فردا صبح)
امروز مثل همیشه رفتم لباسمو پوشیدم و صبحانه خوردم درو باز کردم که برم بیرون دیدم جونگ کوک جلوی دره
جونگ کوک : بیا بریم دیروزمون میشه ها
ا/ت : ب باشه
تو راه مدرسه بودیم که گفتم
ا/ت : جونگ کوک تو تا حالا دوست دختر داشتی ؟
جونگ کوک : اره
ا/ت : چییی کی؟!!!!
جونگ کوک : اروم باش شوخی کردم
ا/ت : اشششششش
جونگ کوک : تو چی؟
ا/ت : نه
جونگ کوک : چرا
ا/ت : به هزار و یک دلیل
جونگ کوک : خب یکیشونو بگو
ا/ت : من نمی تونم با پسرا زیاد ارتباط بر قرار کنم
جونگ کوک : اوهوم
رسیدیم مدرسه وقتی رسیدیم
( از زبان یونا)
منتظر ا/ت بودم که بیاد میا رفت سمت پنجره و داد زد
میا : بچه ها نگاه کنین جونگ کوک و اون دختر جدیده دارن با هم میان ( با داد و عصبانیت)
یونا: دستم به اون دختر برسه....
حمایت......... 💜؟
Part 6
یونا رفت و جونگ کوک هم گفت
جونگ کوک : بهتره منم برم ولی قبلش
یهو امد و سری لباشو گذاشت رو لبام و درو باز کرد و رفت و منم همون جور مونده بودم که چی شده
( فردا صبح)
امروز مثل همیشه رفتم لباسمو پوشیدم و صبحانه خوردم درو باز کردم که برم بیرون دیدم جونگ کوک جلوی دره
جونگ کوک : بیا بریم دیروزمون میشه ها
ا/ت : ب باشه
تو راه مدرسه بودیم که گفتم
ا/ت : جونگ کوک تو تا حالا دوست دختر داشتی ؟
جونگ کوک : اره
ا/ت : چییی کی؟!!!!
جونگ کوک : اروم باش شوخی کردم
ا/ت : اشششششش
جونگ کوک : تو چی؟
ا/ت : نه
جونگ کوک : چرا
ا/ت : به هزار و یک دلیل
جونگ کوک : خب یکیشونو بگو
ا/ت : من نمی تونم با پسرا زیاد ارتباط بر قرار کنم
جونگ کوک : اوهوم
رسیدیم مدرسه وقتی رسیدیم
( از زبان یونا)
منتظر ا/ت بودم که بیاد میا رفت سمت پنجره و داد زد
میا : بچه ها نگاه کنین جونگ کوک و اون دختر جدیده دارن با هم میان ( با داد و عصبانیت)
یونا: دستم به اون دختر برسه....
حمایت......... 💜؟
۵۸.۷k
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.