وقتی پسر کوچولوش سرطان خون داشت و ...⛅️🤍
وقتی پسر کوچولوش سرطان خون داشت و ...⛅️🤍
نویسنده : جیون🌱
چتر باران را متوقف نمیکند ، اما باعث ایستادگی ما زیر باران میشود،اعتماد به نفس هم شاید باعث موفقیت نشود،اما به ما قدرت رویارویی با هر چالشی در زندگی را میدهد
_کیم سوکجین
_________________________________________________________
دستان همسرش را گرفت و فشرد ...
چند وقتی بود ته هو پسر کوچیکشون دچار یه سری مشکلات شده بود ...
پسرشون طبق نظر پزشک عمومی قرار بود بره پیش متخصص خون ...
همسر تهیونگ فوق تخصص خون اطفال داشت ...
بویونگ به جین و این سوک گفته بود سر پسرکشون چی اومده ...
بویونگ صورت کوچک پسر نه ساله را نوازش میکند و می گوید : ته هو جان ... دیدی بعضی وقتا موتور ماشین خراب میشه ؟
ته هو خرس کوچکش را بیشر در خودش جا داد و با مظلومیت گفت : آره ...
بویونگ : موتور ماشین که خراب بشه دیگه ماشین راه نمیره و باید درست بشه ...این خیلی مهمه که ساده و آسون درست میشه مگه نه؟
ته هو : آره بابا یکی لگد میزنه راه میفته ...
بویونگ خنده و میکنه و میگه :آره به همین سادگی ...خون هم تو بدن ما مثل موتور میمونه خراب بشه باید درستش کرد ...
ته هو :زن عمو ...
بویونگ : جانم ؟
ته هو : یعنی الان موتور من خراب شده ؟
این سوک وقتی حرف های مظلومانه پسرکش رو شنید دنیا به چشمانش سیاه شد...
نویسنده : جیون🌱
چتر باران را متوقف نمیکند ، اما باعث ایستادگی ما زیر باران میشود،اعتماد به نفس هم شاید باعث موفقیت نشود،اما به ما قدرت رویارویی با هر چالشی در زندگی را میدهد
_کیم سوکجین
_________________________________________________________
دستان همسرش را گرفت و فشرد ...
چند وقتی بود ته هو پسر کوچیکشون دچار یه سری مشکلات شده بود ...
پسرشون طبق نظر پزشک عمومی قرار بود بره پیش متخصص خون ...
همسر تهیونگ فوق تخصص خون اطفال داشت ...
بویونگ به جین و این سوک گفته بود سر پسرکشون چی اومده ...
بویونگ صورت کوچک پسر نه ساله را نوازش میکند و می گوید : ته هو جان ... دیدی بعضی وقتا موتور ماشین خراب میشه ؟
ته هو خرس کوچکش را بیشر در خودش جا داد و با مظلومیت گفت : آره ...
بویونگ : موتور ماشین که خراب بشه دیگه ماشین راه نمیره و باید درست بشه ...این خیلی مهمه که ساده و آسون درست میشه مگه نه؟
ته هو : آره بابا یکی لگد میزنه راه میفته ...
بویونگ خنده و میکنه و میگه :آره به همین سادگی ...خون هم تو بدن ما مثل موتور میمونه خراب بشه باید درستش کرد ...
ته هو :زن عمو ...
بویونگ : جانم ؟
ته هو : یعنی الان موتور من خراب شده ؟
این سوک وقتی حرف های مظلومانه پسرکش رو شنید دنیا به چشمانش سیاه شد...
۷.۳k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.