گمشده در تو
گمشده در تو
پارت۸
کوک ـ عه زبونتو گاز بگیر..بزار بهش زنگ بزنم
بوق..بوق..بوق
بورا ـ الو*با صدای گرفته*
کوک ـ الو صدام بورا خوبی..میگم ات اونجاس؟
بورا ـ عوومم خابه..اره خابه*با کمی استرس*
کوک ـ عه بیدارش میکنی ی بیاد؟
بورا ـ نمی..
پرستار ـ همراه خانم جئون ات؟*با داد*
کوک ـ بورا..این کی بود؟چیشده؟
بورا ـ چی..کجا کی...توهمی شدیاا*خنده ضایع*ببین ات بیدار شد بهت زنگ میزنم انگار یکی پشت دره..بای
کوک ـ نه وایسـ..
تهیونگ ـ چیشده؟*نگران*
کوک ـ نمیدونم...وایی الان چیکا..اهااا فهمیدممم
تهیونگ ـ چیی
کوک ـ من ی ردیاب توی گوشی ات نصب کردم..میتونیم ردشو بزنیم
یونگی ـ بچها چیشده*خابالود*
کوک ـ توام همش بخاب..باو معلوم نی ات کجاس میخایم ردشو بزنیم
یونگی ـ چییی..پس مگه نگفتی رفته پیش دوستش؟ پس..
کوک ـ خو دوستش جواب داد ولی جواب قانع کننده نداد..حالا منم ادرس خونه ی اونو نمیدونم و الان میخام ردشو بزنم
ـبعد ردیابیـ
کوک ـ نه..امکان نداره..
تهیونگ ـ ینی چی..بیمارستان؟
یونگی ـ چرا نشستین..پاشین دیگه!
ــ
کوک ـ ببخشید بیمار جئون ات توی کدوم اتاقن؟
پرستار ـ جئون ات؟...
کوک ـ بله بله جئون ات..
پرستار ـ ایشون ک توی سردخونهان
کوک ـ چـ..ی؟
پرستار ـ چی چی نداره مگه بیمار جانگ ات رو نگفتین؟
کوک ـ مگه کری؟میگم جئون اتت*داد*
پرستار ـ ا..تاق ۱۲۲*اروم*
کوک ـ تهیونگ..یونگی بیاین
ــ
کوک ـ باید اینجا باشه..
تق تق*در زدن*
ـــــــــــــــــ
حیمایت؟
پارت۸
کوک ـ عه زبونتو گاز بگیر..بزار بهش زنگ بزنم
بوق..بوق..بوق
بورا ـ الو*با صدای گرفته*
کوک ـ الو صدام بورا خوبی..میگم ات اونجاس؟
بورا ـ عوومم خابه..اره خابه*با کمی استرس*
کوک ـ عه بیدارش میکنی ی بیاد؟
بورا ـ نمی..
پرستار ـ همراه خانم جئون ات؟*با داد*
کوک ـ بورا..این کی بود؟چیشده؟
بورا ـ چی..کجا کی...توهمی شدیاا*خنده ضایع*ببین ات بیدار شد بهت زنگ میزنم انگار یکی پشت دره..بای
کوک ـ نه وایسـ..
تهیونگ ـ چیشده؟*نگران*
کوک ـ نمیدونم...وایی الان چیکا..اهااا فهمیدممم
تهیونگ ـ چیی
کوک ـ من ی ردیاب توی گوشی ات نصب کردم..میتونیم ردشو بزنیم
یونگی ـ بچها چیشده*خابالود*
کوک ـ توام همش بخاب..باو معلوم نی ات کجاس میخایم ردشو بزنیم
یونگی ـ چییی..پس مگه نگفتی رفته پیش دوستش؟ پس..
کوک ـ خو دوستش جواب داد ولی جواب قانع کننده نداد..حالا منم ادرس خونه ی اونو نمیدونم و الان میخام ردشو بزنم
ـبعد ردیابیـ
کوک ـ نه..امکان نداره..
تهیونگ ـ ینی چی..بیمارستان؟
یونگی ـ چرا نشستین..پاشین دیگه!
ــ
کوک ـ ببخشید بیمار جئون ات توی کدوم اتاقن؟
پرستار ـ جئون ات؟...
کوک ـ بله بله جئون ات..
پرستار ـ ایشون ک توی سردخونهان
کوک ـ چـ..ی؟
پرستار ـ چی چی نداره مگه بیمار جانگ ات رو نگفتین؟
کوک ـ مگه کری؟میگم جئون اتت*داد*
پرستار ـ ا..تاق ۱۲۲*اروم*
کوک ـ تهیونگ..یونگی بیاین
ــ
کوک ـ باید اینجا باشه..
تق تق*در زدن*
ـــــــــــــــــ
حیمایت؟
۱۱.۹k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.