part15
part15
ا/ت: ولی من رو استادمون کراشم
تهیونگ: اوکی باشه راستش منم خیلی وقت بود میخواستم بهت بگم رو رینا کراشم
ا/ت: چی؟ رینا واقعا؟
تهیونگ: اهمم اره
ا/ت: خب رینا کیه؟
تهیونگ: نمیشناسیش تو مدرسمون هست
ا/ت: خب نه نمیشناسم ولی میگم واقعا دوسش داری؟
تهیونگ: اره چطور
ا/ت: همینجوری میگم میخوای باهاش قرار بزاری؟
تهیونگ: شاید خیلی دلم میخواد ا/ت تو کمکم میکنی
ا/ت: نمیدونم من برم بخوابم
تهیونگ: شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
ا/ت
ا/ت: رینا کیه؟
🧠: نمیدونم تا حالا اسمشو نشنیدم
🫀: فردا از سوآ بپرس
🧠: نه این کارو نکن
🫀: چرا همین کارو کن
ا/ت: من به حرف مغزم گوش میدم
🫀: درد من برات مهم نیست
ا/ت: باشه باشه فردا به سوآ میگم
فردا
سوآ: ا/ت چیشده ناراحت بنظر میای؟
ا/ت: نه اینطور نیست اها راستی سوآ رینا میشناسی؟
سوآ: رینا، اره میشناسم شاگرد اول کلاسی که چونهو داخلشه هست خیلیم خوشگله اندامش هم عالیه راستی تو کلاس رقص هم هستش باید ببینی چطور میرقصه
ا/ت: من چی؟ زشتم؟ اندامم بده؟
سوآ: نه فدات شم نکنه از رینا حسودی میکنی؟
ا/ت: من، نه بابا
سوآ: همه هم میگن رینا و تهیونگ باهم باید قرار بزارن هردو خوشتیپ جذاب و زرنگه مدرسه هستن دیگه
ا/ت:خب شاید رینا از تهیونگ خوشش نیاد؟
سوآ: از تهیونگ خوشت میاد؟
ا/ت: نه نمیاد من رو استاد تهجون کراشم
سوآ: چی؟ رو تهجون
ا/ت: اهمم خیلی خوشتیپه
سوآ: مگه هرکی از نظرت خوشتیپه یعنی واقعا ازش خوشت میاد؟
ا/ت: اره پس چی؟
سوآ: دیوونه مثلا منم از نظرم تهیونگ جذابه ولی عاشق چونهو هستم
ا/ت: میشه یه سوال ازت بپرسم؟
سوآ: بپرس
ا/ت: اگه یه پسر و یه دختر باهم در حال گفت و گو باشند بعد پسره اسم یه دختر دیگه رو اورد بعد دختره کمی حسودی کرد و ناراحت شد و شب از فکرش نتونست بخوابه یعنی واقعا عاشق پسرست
سوآ: اره دیگه این پرسیدن نداره
ا/ت:اها خب باشه
سوآ: عاشق کی شدی؟
ا/ت: ها من؟ نه من نه
#فیک
#سناریو
ا/ت: ولی من رو استادمون کراشم
تهیونگ: اوکی باشه راستش منم خیلی وقت بود میخواستم بهت بگم رو رینا کراشم
ا/ت: چی؟ رینا واقعا؟
تهیونگ: اهمم اره
ا/ت: خب رینا کیه؟
تهیونگ: نمیشناسیش تو مدرسمون هست
ا/ت: خب نه نمیشناسم ولی میگم واقعا دوسش داری؟
تهیونگ: اره چطور
ا/ت: همینجوری میگم میخوای باهاش قرار بزاری؟
تهیونگ: شاید خیلی دلم میخواد ا/ت تو کمکم میکنی
ا/ت: نمیدونم من برم بخوابم
تهیونگ: شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
ا/ت
ا/ت: رینا کیه؟
🧠: نمیدونم تا حالا اسمشو نشنیدم
🫀: فردا از سوآ بپرس
🧠: نه این کارو نکن
🫀: چرا همین کارو کن
ا/ت: من به حرف مغزم گوش میدم
🫀: درد من برات مهم نیست
ا/ت: باشه باشه فردا به سوآ میگم
فردا
سوآ: ا/ت چیشده ناراحت بنظر میای؟
ا/ت: نه اینطور نیست اها راستی سوآ رینا میشناسی؟
سوآ: رینا، اره میشناسم شاگرد اول کلاسی که چونهو داخلشه هست خیلیم خوشگله اندامش هم عالیه راستی تو کلاس رقص هم هستش باید ببینی چطور میرقصه
ا/ت: من چی؟ زشتم؟ اندامم بده؟
سوآ: نه فدات شم نکنه از رینا حسودی میکنی؟
ا/ت: من، نه بابا
سوآ: همه هم میگن رینا و تهیونگ باهم باید قرار بزارن هردو خوشتیپ جذاب و زرنگه مدرسه هستن دیگه
ا/ت:خب شاید رینا از تهیونگ خوشش نیاد؟
سوآ: از تهیونگ خوشت میاد؟
ا/ت: نه نمیاد من رو استاد تهجون کراشم
سوآ: چی؟ رو تهجون
ا/ت: اهمم خیلی خوشتیپه
سوآ: مگه هرکی از نظرت خوشتیپه یعنی واقعا ازش خوشت میاد؟
ا/ت: اره پس چی؟
سوآ: دیوونه مثلا منم از نظرم تهیونگ جذابه ولی عاشق چونهو هستم
ا/ت: میشه یه سوال ازت بپرسم؟
سوآ: بپرس
ا/ت: اگه یه پسر و یه دختر باهم در حال گفت و گو باشند بعد پسره اسم یه دختر دیگه رو اورد بعد دختره کمی حسودی کرد و ناراحت شد و شب از فکرش نتونست بخوابه یعنی واقعا عاشق پسرست
سوآ: اره دیگه این پرسیدن نداره
ا/ت:اها خب باشه
سوآ: عاشق کی شدی؟
ا/ت: ها من؟ نه من نه
#فیک
#سناریو
۲۰.۱k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.