part

part16

شب
تهیونگ
گوشیم زنگ خورد
تهیونگ: الو
چونهو: الو تهیونگا
تهیونگ: ساعت 4شب زنگ زدی چیشده؟
چونهو: یه خبر دارم
تهیونگ: بگو
چونهو: تو دوست صمیمی پسر ا/ت رو میشناسی که از رینا خوشش میاد؟
تهیونگ: اره
چونهو: کیه؟
تهیونگ: خودم
چونهو: خودت؟ تو از رینا خوشت میاد؟
تهیونگ: نه فقط خواستم یه چیزی به ا/ت بگم خب که چی؟
چونهو: فک کنم ا/ت ازت خوشش میاد
تهیونگ: نصف شب زنگ زدی اینو بگی
چونهو: اره خب شب بخیر
تهیونگ: صبر کن تو از کجا میدونی؟
چونهو: سوآ بهم گفت
تهیونگ: ا/ت گفت که از همین پسره استاد رقصشون خوشش میاد
چونهو: نگفته خوشش میاد گفته از نظرش خوشتیپه
تهیونگ: یعنی چی؟
چونهو: اره دیگه
تهیونگ: یعنی ا/ت از من خوشش میاد
چونهو: اره
تهیونگ: خب ممنون شب بخیر
چونهو: فردا میبینمت شب بخیر

ا/ت
تو کلاس رقص بودیم
سوآ: ا/ت ا/ت
ا/ت: بله
سوآ: اون رینا
ا/ت: کجاست
سوآ: اونجا
ا/ت: دیدمش
سوآ: رینا
رینا: سلام سوآ
سوآ: سلام خوبی؟
رینا: ممنون
ا/ت: سلام
رینا: سلام عزیزم تو دوست رینایی؟
ا/ت: اره ا/ت هستم
رینا: خوشبختم
ا/ت: منم همینطور

#فیک
#سناریو
دیدگاه ها (۲۵)

part17 شبمنو سوآ اومده بودیم کافه سوآ: یعنی واقعا شما دوتا ب...

part18 نشستم جلو اینه ا/ت: من زشتم؟ 🫀: نه ا/ت تو خیلی خوشگلی...

part15ا/ت: ولی من رو استادمون کراشمتهیونگ: اوکی باشه راستش م...

part14فردامدرسه بودیمسوآ: بیا یه امروز بیا خوش میگذره بهت قو...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط