'عشق آغشته به خون '
'عشق آغشته به خون '
P⁶⁸
تهیونگ:خودم تویی عوضی رو میکشم
هرکاری که ما انجام میدادیم برای ادوین چیزی محسوب نمیشد اون تنها نبود ولی ما بودیم،با وضعیت که داشتیم هم نمیتونستم حتی درست فکر کنیم چه برسه که بخوایم ادوین و از بین ببریم.
قبل اینکه تهیونگ کاری انجام بده مانعش شدم،نمیتونستم تهیونگ رو از دست بدم.
جینآئه:چی از جونمون میخوای،تو(مکث)همه کسیمون و ازمون گرفتی،دیگه چهمیخوای،بسه!تمومش کن(بغض)
ادوین:نچنچ..پس از کادوم خوشتون نیومد،حیف شد،اومم(مکث طولانی ) راستش من جون تهیونگ رو میخوام میتونی بهم بدیش؟
تهیونگ:میکشمت...
تهیونگ منو پس زد و به سمت ادوین خیز برداشت ولی با وجود افرادش تهیونگ نتونست کاری انجام،فقط خودش رو بیشتر درگیر کردُ الان اونم تو قید اونا بود.
ادوین:خودت با پاهای خودت اومدی تهیونگ،چه میتونه ازاین بهتر باشه.
نمیتونستم راحت دست رو دست بزارم و منتظر بمونم تهیونگ رو هم ازم میگیره،با اینکه دیگه ضعیف شده بودم و حتی نمیتونستم تعادلم رو نگهدارم تا نیوفتم به سمت ادوین که چاقوی تو دستش بود و به تهیونگ نزدیک میشد حرکت کردم.
جینآئه:ادوین اینکارو نکن،تروخدا،بزار تهیونگ زنده بمونه.
دستام که توسط یکی از افراد ادوین اسیر شد رو نمیتونستم رها کنم.
جینآئه:ادوین تروخدا،لطفا به پات میوفتم تروخدا نکن
تهیونگ:جینآئه تمومش کن،بزار ببينم میخواد چیکار کنه.
تهیونگ:بزن ادوین بزن ببينم چقدر شجاعیِ بزن و بهم ثابت کن،الانم همون بیشرف که تو بچهگی بودی هستی،ثابت کن ادوین.
ادوین:باشه چه از این بهتر...
یکی از دستاش رو روی شونه تهیونگ گذاشت و دست دیگش که توش چاقو بود رو نزدیک شکم تهیونگ کرد و یک ضربت وارد کرد،تهیونگی که سعی میکرد تا دردش رو بروز نده با دومین ضربه نتونست تحمل کنه و داد محکمِ از روی درد سرداد
ادوین:آره اینه تهیونگ،بهت ثابت کردم که همون بیشرفم.
چاقو که الان خیس خون شده بود رو بیشتر فرو کرد و دستش رو تکون داد تا درد تهیونگ بیشتر بشه.
جینآئه:ولشششش کن،،ادوین تروخدا تروخدا اینکارو نکن(گریه)
ادوین:آره اینههه(خنده شیطونی)میبینی تهیونگ،میبینی،داری جون میدی اونم زیر دستای خودم توسط دستای خودم،مگه نگفتی منو میکشی!کجاست ببينم اون همه شجاعت کجاست،تو هیچی نیستی تهیونگ،تو یه عوضی کثافتی،تو یه احمق بازندهای،این بازی من بود،و من نمیزارم تو بازی خودم بازنده بازی باشم،کیم تهیونگ الان همه چیِ تو مال منه،همه دیگه کیمِ وجود نداره،این پایان شماست،کیم تهیونگ(کیم تهیونگ رو شمرده شمرده گفت)
ادوین آخرین ضربه رو با آرنجش به صورت تهیونگ زد وبه افرداش اشاره کرد تا تهیونگ رو ول کنن،تهیونگ که دیگه توان ایستادن رو نداشت و تا الان فقط با تکیه به دستای کثیف افراد ادوین رو پا بود،اول روی دو زانو و بعدش با صورت خورد زمین،تقلا من برای نجات دادنش از دستای مرد که منو اسیر گرفته بود سخت و ناممکن بود.
بعد از افتادن تهیونگ ادوینم کنارش زمین نشست و موهای پخش شده روی صورت تهیونگ رو تو مشتش گرفت و محکم به سمت بالا کشید تا دید بهتری نسبت به تهیونگ داشته باشه،دوباره لبخند زد و تو همون حالت که از صد فحش برای تهیونگ بدتر بود لب زد
ادوین:نمیخوام بکشمت میخوام همنجوری زجر بکشی و خودت بمیری تهیونگ،همش همه بلاها تقصیر خودته تهیونگ،نباید مانع ازدواجت با آیماه میشدی باید قبولش میکردی که همه اتفاق نمیافتاد،آیماه چویسان و اون خانمه پیر و دوستت نمی مُرد،تو مقصر اصلی این داستانی،تهیونگ تو باید میمُردی.
بلند شد و لگد محکمِ به صورت تهیونگ زد خندهای سر داد.
جینآئه:ادوین،تروخدا ولمون کن،باشه ما غلط کردیم،ولی ببين تو باهامون چیکار کردی،باشه تمومش کن،قول میدیم دیگه بهت کاری نمیداشته باشیم،فقط بزار تهیونگ زنده بمونه،لطفا(گریه،التماسوار)
ادوین:میدونی تهیونگ،خانمت از خودت باهوشتره،واسه التماس خانمت زندهات ميزارم،البته امیدوارم زنده بمونی،(پوزخند )
ادوین:جمع شین برمیگردیم البته با مهمونمون،تهیونگ قراره خانمت بعدی از این مهمون من باشه،قول میدم ازش خوب پذیرایی میکنم.
تهیونگ:جینآئه....هی..چ..ج..جایی..ب..با ت..و نمی..ره
ادوین:دیگه قرار نیست تو تصمیم بگیری.
ادوین:حرکت کنین
غلط املایی بود معذرت 💖
یه لایکی یه کامنتی🥲
P⁶⁸
تهیونگ:خودم تویی عوضی رو میکشم
هرکاری که ما انجام میدادیم برای ادوین چیزی محسوب نمیشد اون تنها نبود ولی ما بودیم،با وضعیت که داشتیم هم نمیتونستم حتی درست فکر کنیم چه برسه که بخوایم ادوین و از بین ببریم.
قبل اینکه تهیونگ کاری انجام بده مانعش شدم،نمیتونستم تهیونگ رو از دست بدم.
جینآئه:چی از جونمون میخوای،تو(مکث)همه کسیمون و ازمون گرفتی،دیگه چهمیخوای،بسه!تمومش کن(بغض)
ادوین:نچنچ..پس از کادوم خوشتون نیومد،حیف شد،اومم(مکث طولانی ) راستش من جون تهیونگ رو میخوام میتونی بهم بدیش؟
تهیونگ:میکشمت...
تهیونگ منو پس زد و به سمت ادوین خیز برداشت ولی با وجود افرادش تهیونگ نتونست کاری انجام،فقط خودش رو بیشتر درگیر کردُ الان اونم تو قید اونا بود.
ادوین:خودت با پاهای خودت اومدی تهیونگ،چه میتونه ازاین بهتر باشه.
نمیتونستم راحت دست رو دست بزارم و منتظر بمونم تهیونگ رو هم ازم میگیره،با اینکه دیگه ضعیف شده بودم و حتی نمیتونستم تعادلم رو نگهدارم تا نیوفتم به سمت ادوین که چاقوی تو دستش بود و به تهیونگ نزدیک میشد حرکت کردم.
جینآئه:ادوین اینکارو نکن،تروخدا،بزار تهیونگ زنده بمونه.
دستام که توسط یکی از افراد ادوین اسیر شد رو نمیتونستم رها کنم.
جینآئه:ادوین تروخدا،لطفا به پات میوفتم تروخدا نکن
تهیونگ:جینآئه تمومش کن،بزار ببينم میخواد چیکار کنه.
تهیونگ:بزن ادوین بزن ببينم چقدر شجاعیِ بزن و بهم ثابت کن،الانم همون بیشرف که تو بچهگی بودی هستی،ثابت کن ادوین.
ادوین:باشه چه از این بهتر...
یکی از دستاش رو روی شونه تهیونگ گذاشت و دست دیگش که توش چاقو بود رو نزدیک شکم تهیونگ کرد و یک ضربت وارد کرد،تهیونگی که سعی میکرد تا دردش رو بروز نده با دومین ضربه نتونست تحمل کنه و داد محکمِ از روی درد سرداد
ادوین:آره اینه تهیونگ،بهت ثابت کردم که همون بیشرفم.
چاقو که الان خیس خون شده بود رو بیشتر فرو کرد و دستش رو تکون داد تا درد تهیونگ بیشتر بشه.
جینآئه:ولشششش کن،،ادوین تروخدا تروخدا اینکارو نکن(گریه)
ادوین:آره اینههه(خنده شیطونی)میبینی تهیونگ،میبینی،داری جون میدی اونم زیر دستای خودم توسط دستای خودم،مگه نگفتی منو میکشی!کجاست ببينم اون همه شجاعت کجاست،تو هیچی نیستی تهیونگ،تو یه عوضی کثافتی،تو یه احمق بازندهای،این بازی من بود،و من نمیزارم تو بازی خودم بازنده بازی باشم،کیم تهیونگ الان همه چیِ تو مال منه،همه دیگه کیمِ وجود نداره،این پایان شماست،کیم تهیونگ(کیم تهیونگ رو شمرده شمرده گفت)
ادوین آخرین ضربه رو با آرنجش به صورت تهیونگ زد وبه افرداش اشاره کرد تا تهیونگ رو ول کنن،تهیونگ که دیگه توان ایستادن رو نداشت و تا الان فقط با تکیه به دستای کثیف افراد ادوین رو پا بود،اول روی دو زانو و بعدش با صورت خورد زمین،تقلا من برای نجات دادنش از دستای مرد که منو اسیر گرفته بود سخت و ناممکن بود.
بعد از افتادن تهیونگ ادوینم کنارش زمین نشست و موهای پخش شده روی صورت تهیونگ رو تو مشتش گرفت و محکم به سمت بالا کشید تا دید بهتری نسبت به تهیونگ داشته باشه،دوباره لبخند زد و تو همون حالت که از صد فحش برای تهیونگ بدتر بود لب زد
ادوین:نمیخوام بکشمت میخوام همنجوری زجر بکشی و خودت بمیری تهیونگ،همش همه بلاها تقصیر خودته تهیونگ،نباید مانع ازدواجت با آیماه میشدی باید قبولش میکردی که همه اتفاق نمیافتاد،آیماه چویسان و اون خانمه پیر و دوستت نمی مُرد،تو مقصر اصلی این داستانی،تهیونگ تو باید میمُردی.
بلند شد و لگد محکمِ به صورت تهیونگ زد خندهای سر داد.
جینآئه:ادوین،تروخدا ولمون کن،باشه ما غلط کردیم،ولی ببين تو باهامون چیکار کردی،باشه تمومش کن،قول میدیم دیگه بهت کاری نمیداشته باشیم،فقط بزار تهیونگ زنده بمونه،لطفا(گریه،التماسوار)
ادوین:میدونی تهیونگ،خانمت از خودت باهوشتره،واسه التماس خانمت زندهات ميزارم،البته امیدوارم زنده بمونی،(پوزخند )
ادوین:جمع شین برمیگردیم البته با مهمونمون،تهیونگ قراره خانمت بعدی از این مهمون من باشه،قول میدم ازش خوب پذیرایی میکنم.
تهیونگ:جینآئه....هی..چ..ج..جایی..ب..با ت..و نمی..ره
ادوین:دیگه قرار نیست تو تصمیم بگیری.
ادوین:حرکت کنین
غلط املایی بود معذرت 💖
یه لایکی یه کامنتی🥲
۹.۰k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.