نام: عشق مخفی
نام: عشق مخفی
P10
دونگ مین
بعد از اینکه با ات صحبت کردم رفتم پیش بابام و بهش گفتم
؟ من میخوام از گایونگ جداشم
&چییی؟ «بقیش با داده»
؟ من عاشق اتم و میخوام باهاش ازدواج کنم
&فکر کردی ازدواج الکیه
؟ یکی نیس اینو به خودت بگه تو منو مجبور کردی با گایونگ ازدواج کنم
&چرا همون اول با ات ازدواج نکردی من که بهت وقت دادم
؟ به خاطر اینکه الان فهمیدم عاشقمه «با گريه»
&واقعا انقدر عاشقشی که داری گریه میکنی؟
؟ اره اره همینقدر عاشقشم
&خیل خب میزارم باهاش ازدواج کنی
بعدش بابام و بغل کردم و گفتم
؟ کی میریم خاستگاری؟
&الان
؟ واقعااا😃
دایی،
وقتی دونگ مین رو اروم کردم رفتم پیش داداش «به بابای ات میگه داداش علامت بابای ات %»
&سلام داداش خوبی
%سلام ممنون تو خوبی
&اره
%چیزی شده؟؟
&اره
%چیه چیشده خبر بدیه
&نمیدونم
%چیشده خب خون جیگرم کردی؟
&واسه دخترت خاستگار اومده
%چی؟؟ کی؟؟
&پسر من
%چییی؟ ولی پسر تو که
&اره امروز اومد پیشم و گفت که میخواد از گایونگ جداشه
%چی؟؟
&اون عاشق دختر توئه
%پس چرا با گایونگ ازدواج کرد؟؟
&من مجبورش کردم😞
%چیکار کردی؟
&واقعا نمی دونم چی بگم و میخوام برای جبرانش پسرمو به ارزوش برسونم نظر تو چیه؟
%من نمی تونم به جای ات تصمیم بگیرم باید از ات بپرسم
& پس منتظرتم
بابای ات،
تو حياط بودم که داداش اومد و بهم گفت
«مکالمه بالا» رفتم دم در اتاق ات و در زدم
. بله
%منم دخترم
P10
دونگ مین
بعد از اینکه با ات صحبت کردم رفتم پیش بابام و بهش گفتم
؟ من میخوام از گایونگ جداشم
&چییی؟ «بقیش با داده»
؟ من عاشق اتم و میخوام باهاش ازدواج کنم
&فکر کردی ازدواج الکیه
؟ یکی نیس اینو به خودت بگه تو منو مجبور کردی با گایونگ ازدواج کنم
&چرا همون اول با ات ازدواج نکردی من که بهت وقت دادم
؟ به خاطر اینکه الان فهمیدم عاشقمه «با گريه»
&واقعا انقدر عاشقشی که داری گریه میکنی؟
؟ اره اره همینقدر عاشقشم
&خیل خب میزارم باهاش ازدواج کنی
بعدش بابام و بغل کردم و گفتم
؟ کی میریم خاستگاری؟
&الان
؟ واقعااا😃
دایی،
وقتی دونگ مین رو اروم کردم رفتم پیش داداش «به بابای ات میگه داداش علامت بابای ات %»
&سلام داداش خوبی
%سلام ممنون تو خوبی
&اره
%چیزی شده؟؟
&اره
%چیه چیشده خبر بدیه
&نمیدونم
%چیشده خب خون جیگرم کردی؟
&واسه دخترت خاستگار اومده
%چی؟؟ کی؟؟
&پسر من
%چییی؟ ولی پسر تو که
&اره امروز اومد پیشم و گفت که میخواد از گایونگ جداشه
%چی؟؟
&اون عاشق دختر توئه
%پس چرا با گایونگ ازدواج کرد؟؟
&من مجبورش کردم😞
%چیکار کردی؟
&واقعا نمی دونم چی بگم و میخوام برای جبرانش پسرمو به ارزوش برسونم نظر تو چیه؟
%من نمی تونم به جای ات تصمیم بگیرم باید از ات بپرسم
& پس منتظرتم
بابای ات،
تو حياط بودم که داداش اومد و بهم گفت
«مکالمه بالا» رفتم دم در اتاق ات و در زدم
. بله
%منم دخترم
۴.۶k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.