برد تو به اندازه ی برد من خوشحال کنندست
#بهار_عاشقی
پارت ۶
صبح روز بعد
___________________________
دختر از خواب نازش بیدار شد هنوز مغزش توانایی پردازش اطراف را نداشت اما بعد از چند ثانیه همه چیزر را به یاد اورد
دختر روی تختش در اتاق خودش و در خانه ی خودشان بود
ا.ت فکر میکرد قلبش دیگر توانایی تپیدن ندارد و هر لحظه ممکن است از کار بیوفتد
ا.ت : نه جونگ کوک هق___ تو حق ندری تو نباید منو اینجا تنها میزاشتی _ هق هق تو قول دادی عاشقمی تو تباید میرفتی .....
دختر علاوه بر قلبش دل پاکش هم شکسته بود و احساس میکرد دیگر نمیتواند همان ادم قبل شود
احساس کرد چیزی در جیب بلوزش سنگینی میکند و ان را برداشت چیز جز یه نامه نبود
متن نامه :
سلام ا.ت عزیزم فرشته ی بهشتی من اگه داری الان این نامه رو میخونی من مایل ها از تو فاصله دارم و جدا هستم
مطمعنم که قلبت برای بار دوم از من شکسته و میدونم لیاقت بخشیدن ندارم اما این به نفع هر دوی ما بود شاید سرنوشت چیزه دیگری رو برای ما رقم زده
تا دیدار بعدی خدانگهدار فرشته من
دختر قلب شکسته با چشمانی بی حس و قلبی از کار افتاده و دلی شکسته نامه را پاره کرد و به سمت سطل اشغال روانه شد
او در همین دقایق به خودش قول داد تا دیگر هیچوقت عاشق نشود !
( ۱۲ سال بعد )
پارت ۶
صبح روز بعد
___________________________
دختر از خواب نازش بیدار شد هنوز مغزش توانایی پردازش اطراف را نداشت اما بعد از چند ثانیه همه چیزر را به یاد اورد
دختر روی تختش در اتاق خودش و در خانه ی خودشان بود
ا.ت فکر میکرد قلبش دیگر توانایی تپیدن ندارد و هر لحظه ممکن است از کار بیوفتد
ا.ت : نه جونگ کوک هق___ تو حق ندری تو نباید منو اینجا تنها میزاشتی _ هق هق تو قول دادی عاشقمی تو تباید میرفتی .....
دختر علاوه بر قلبش دل پاکش هم شکسته بود و احساس میکرد دیگر نمیتواند همان ادم قبل شود
احساس کرد چیزی در جیب بلوزش سنگینی میکند و ان را برداشت چیز جز یه نامه نبود
متن نامه :
سلام ا.ت عزیزم فرشته ی بهشتی من اگه داری الان این نامه رو میخونی من مایل ها از تو فاصله دارم و جدا هستم
مطمعنم که قلبت برای بار دوم از من شکسته و میدونم لیاقت بخشیدن ندارم اما این به نفع هر دوی ما بود شاید سرنوشت چیزه دیگری رو برای ما رقم زده
تا دیدار بعدی خدانگهدار فرشته من
دختر قلب شکسته با چشمانی بی حس و قلبی از کار افتاده و دلی شکسته نامه را پاره کرد و به سمت سطل اشغال روانه شد
او در همین دقایق به خودش قول داد تا دیگر هیچوقت عاشق نشود !
( ۱۲ سال بعد )
۳.۷k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.