صارمی

صارمی :

گفت : فراموشم کن !
من در هیچ خیابانی با تو قدم نزدم
زبانم بند آمد که بگویم ؛
قدم نزدم ...
ولی در تمام کوچه های این شهر
به تو فکر کردم !
دیدگاه ها (۱)

همیشه فکر میکردم یک‌روز خاص می‌خواهد ،یک اتفاق خاص ، یک لباس...

دل برد از من آخرش یک مرد معمولیمی سوزدم این روزها یک درد معم...

بیخیال اینکه نشد رو مبلای چوبی که بین کتابخونه پراز کتاب و گ...

بهترین اعتیاددنیااعتیادبه باشگاهه🏯 اعتیادبه ضربه زدن💪 اعتیاد...

ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار ...

مهممم👇🎋🌸میگم بچه ها میدونم اینو اولم گفتم ولی من حافظم تو ای...

یاد گرفته ام که دلتنگی هایم رادر دنج ترین گوشه قلبم پنهان کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط