کابوس
کابوس!
part:13
جونگکوک:میشه نشونم بدی؟
+آره.. بیا ببین خودت..
جونگکوک باورش نمیشد...اونا دقیقا مال خودش بود..براشون حتی چندین شب نخوابیده بود،و الان به نام هیون سو ثبت شده بود..با خشم اون عکسارو ورق میزد و نگاه میکرد،چیزی نمیگفت اما نگاهش پر از حرف بود
کمی بعد با صدای ات رشته افکارش پاره شد و نگاهش رو به ات داد.
+کوک..حالت خوبه؟
جونگکوک:آره. آره خوبم
+خب!چی شد؟خیلی شبیه بودن نه؟
جونگکوک:شبیه نبودن بلکه مال خودم بودن من حتی چندین شب براشون زحمت کشیده بودم و الان اون عوضی دزدیدتشون!
..خنده ای از سر عصبانیت زد و دستش رو مشت کرد و به دیوار کوبید
+داداش..آروم باش
جونگکوک:آخه چطور؟مگه میتونم؟
+میدونم میدونم.ولی لطفا،به خودت صدمه نزن..بیا بریم حالشو میگیریم
جونگکوک:اما..
+اما و اگر نداره بلند شو دیره باید بریم
بالاخره بلند شدن و به سمت شرکت رفتن که...
part:13
جونگکوک:میشه نشونم بدی؟
+آره.. بیا ببین خودت..
جونگکوک باورش نمیشد...اونا دقیقا مال خودش بود..براشون حتی چندین شب نخوابیده بود،و الان به نام هیون سو ثبت شده بود..با خشم اون عکسارو ورق میزد و نگاه میکرد،چیزی نمیگفت اما نگاهش پر از حرف بود
کمی بعد با صدای ات رشته افکارش پاره شد و نگاهش رو به ات داد.
+کوک..حالت خوبه؟
جونگکوک:آره. آره خوبم
+خب!چی شد؟خیلی شبیه بودن نه؟
جونگکوک:شبیه نبودن بلکه مال خودم بودن من حتی چندین شب براشون زحمت کشیده بودم و الان اون عوضی دزدیدتشون!
..خنده ای از سر عصبانیت زد و دستش رو مشت کرد و به دیوار کوبید
+داداش..آروم باش
جونگکوک:آخه چطور؟مگه میتونم؟
+میدونم میدونم.ولی لطفا،به خودت صدمه نزن..بیا بریم حالشو میگیریم
جونگکوک:اما..
+اما و اگر نداره بلند شو دیره باید بریم
بالاخره بلند شدن و به سمت شرکت رفتن که...
- ۲.۷k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط