fake kook
fake kook
part⁴⁶ ④⑥
یک هفته بعد
من هنوز نفهمیده بودم مامانم که دوست داشت ما هرچه زودتر باهم ازدواج کنیم پس چرا مخالفت کرد
از اتاقم رفتم بیرون مامانم نشسته بود داشت کتاب میخند
ا/ت: مامان
✓: جانم
ا/ت: میتونم بپرسم چرا با ازدواجمون مخالفت کردی
✓: مگه دوسش داشتی
ا/ت: نه
✓: پس چرا میپرسی
ا/ت: خب دوست دارم بدونم
در باز شد
ا/ت: فک کنم نینوس اومد
نینوس اومد تا یه پسره هم باهاشه موهاشه پیشونشو کامل پوشونده و ماسک زده فقط چشماش معلومه
ا/ت: تو کی هستی
نینوس: دوستمه
من اینو تاحالا ندیده بودم این کیه چرا ماسک زده داشتم بهش زل میزدم با دستش اشاره کرد بهم برم پیشش و بهم چشمک زد
✓: ا/ت چیشده چرا اینجوری نگاه میکنی
نینوس: ببخشید دوستم خجالتیه میریم تو اتاقم
ا/ت: اسمش چیه
نینوس: گفتم خجالتیه
ا/ت: نینوس بیا کارت دارم
نینوس: الان میام
نینوس دوست هولشو برده اومد
نینوس: جانم
ا/ت: این کیه؟
نینوس: چیشده
ا/ت: هیچی فقط خیلی هوله
نینوس: چرا مگه
ا/ت: بهم اشاره کرد که برم پیشش چشمک هم بهم زد
نینوس: ا/ت
ا/ت: چیزی نگو اصلا میرم به خودش میگم
نینوس: صبر کن
رفتم تو اتاق نینوس روش پشت بود
ا/ت: هییی اقای هول من خودم دوس پسر دارم خیلیم جذابه دوسشم دارم تا هفته پیش داشتم با یکی دیگه ازدواج میکردم که نشد
نینوس: باید الان کله زندگیتو بگی
ا/ت: تو خفه شو من نمیدونم تو چی داری که میخوای مخ منو بزنی وقتی خجالت میکشی ماسک میزنی
پسره برگشت...
#فیک
#سناریو
part⁴⁶ ④⑥
یک هفته بعد
من هنوز نفهمیده بودم مامانم که دوست داشت ما هرچه زودتر باهم ازدواج کنیم پس چرا مخالفت کرد
از اتاقم رفتم بیرون مامانم نشسته بود داشت کتاب میخند
ا/ت: مامان
✓: جانم
ا/ت: میتونم بپرسم چرا با ازدواجمون مخالفت کردی
✓: مگه دوسش داشتی
ا/ت: نه
✓: پس چرا میپرسی
ا/ت: خب دوست دارم بدونم
در باز شد
ا/ت: فک کنم نینوس اومد
نینوس اومد تا یه پسره هم باهاشه موهاشه پیشونشو کامل پوشونده و ماسک زده فقط چشماش معلومه
ا/ت: تو کی هستی
نینوس: دوستمه
من اینو تاحالا ندیده بودم این کیه چرا ماسک زده داشتم بهش زل میزدم با دستش اشاره کرد بهم برم پیشش و بهم چشمک زد
✓: ا/ت چیشده چرا اینجوری نگاه میکنی
نینوس: ببخشید دوستم خجالتیه میریم تو اتاقم
ا/ت: اسمش چیه
نینوس: گفتم خجالتیه
ا/ت: نینوس بیا کارت دارم
نینوس: الان میام
نینوس دوست هولشو برده اومد
نینوس: جانم
ا/ت: این کیه؟
نینوس: چیشده
ا/ت: هیچی فقط خیلی هوله
نینوس: چرا مگه
ا/ت: بهم اشاره کرد که برم پیشش چشمک هم بهم زد
نینوس: ا/ت
ا/ت: چیزی نگو اصلا میرم به خودش میگم
نینوس: صبر کن
رفتم تو اتاق نینوس روش پشت بود
ا/ت: هییی اقای هول من خودم دوس پسر دارم خیلیم جذابه دوسشم دارم تا هفته پیش داشتم با یکی دیگه ازدواج میکردم که نشد
نینوس: باید الان کله زندگیتو بگی
ا/ت: تو خفه شو من نمیدونم تو چی داری که میخوای مخ منو بزنی وقتی خجالت میکشی ماسک میزنی
پسره برگشت...
#فیک
#سناریو
۲۱.۸k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.