عشق لجباز

🎀💕•عشق لجباز•💕🎀
#part_12


#رها

قرار شد که با فریال بریم دنبال یکی از دوستاش و از اونجا بریم پیش شکیب اینا
تو بعد از چند مین ماشین وایستاد و یکی پرید تو !
برگشتم دیدم که دختر خوشگل و بنظرم باحال و پایه بود

نازی:به به سلاممممم فریال خانم میزاشتی یه سه چهار ساعت دیگه میومدی 😏 نمیگی من مردم تو این سرما اصن....

فریال:اهههه بسه دیگه نازی باز شروع کردی ببند دیگه
نازی:اییییش باشه معرفی نمیکنی؟
رها:سلام من رهام خوشبختم
نازی:سلام رها خانمی منم نازنینم بچه ها نازی صدام میکنن خعشم

داشتم با نازی گپ میزدم که گوشی فریال زنگ خورد

#فریال

گوشیم زنگ خورد نگاه کردم دیدم شکیبه 😍
شکیب:سلام زندگیم
فریال:سلام دورت بگردم خوبی؟
شکیب:تو خوب باشی منم خوبم کجایید ؟
فریال: ما تو راهیم تو کجایی؟
شکیب:ما خونه طاهاییم بیاید اینجا از اینجا حرکت میکنیم!
فریال:باشه عشقم تا ده مین دیگه میرسیم
مراقب خودت باش:)
شکیب:توام همینطور زندگیم




ادامه دارد ... •📕❤•

حمایت کنید🥺💛💜💖
دیدگاه ها (۱)

🎀💕• عشق لجباز •💕🎀#part_13#شکیب زنگ زدم به فریال بگم بیاد خون...

🎀💕•عشق لجباز•💕🎀#part_14#رمان#رهاهمگی رفتن سوار ماشین شدن منم...

🎀💕•عشق لجباز •💕🎀#part_11#طاهااز خواب بیدار شدم و داشتم با گو...

🎀💕•عشق لجباز•💕🎀#part_10#رهااون پسره ذهنم رو درگیر کرده بود ...

از نفرت تا عشق

از نفرت تا عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط