غریبانه پارت⁵
غریبانه پارت⁵
هوممم دختر جون فک کنم من یه اشتباهی کردم ..امم من نمیدونستم شما دخترا خیلی پیروکی دوس دارین
منی که تاحالااسمشو هم نشنیده بودم گفتم
_بله ولی من میلی ندارم به شام میرم تا استراحت کنم
رفتم رو تخت دراز کشیدم و یکی از بادیگارد ها موبایلمو برام اورد فوری با مدی تماس گرفتمو قضیه رو براش تعریف کردم
(مکالمه مدی و روبی):
+الو روبی معلومه کدوم گوری هستی دو روزه ازت خبری نیست دلم برات خیلی تنگ شده ..
_اوو مدی من به دست لوکاس دزدیده شدم
+اممم لوکاس؟لوکاس کیه دیگ؟
_لوکاس دقیقا همونیه که پدرمو انداخته زندان
+اخخخ همون پسر جذابیکه خیلی قد بلنده و چارشونش ادمو تحریک میکنه؟
_هیشششش ساکت شو دیوونه چرا حرف مفت میزنی گوش کن من نمبتونم از اینجا بیام بیرون اینم اجازه نمیده بیام بیرون تو و تسا یه کمکی بهم بکنین
+خب ما چ کمکی از دستمون بر میاد؟
_نمیدونم ..
+ببین من باید برم باز این زنه پیداش شد(اشاره بع نامادریش)
_اوکی مواظب خودت باش
+باشه اگه فکری ب سرم زد باهات در ارطباتم بهت میگم
_اوکی بای
+بای
پایان مکالمه
+اممم از دست من فرار کردن غیر ممکنه دختر کوچولو
_ت..تو کی اومدی
+از وقتی که با مدی جونت داشتی حرف میزدی!
_من صحبتی از فرار نکردم ...
+امم به یه شرط تنبیهت نمیکنم ..
_چ..چه شرطی؟
+لباتو بوس کنم.
هوممم دختر جون فک کنم من یه اشتباهی کردم ..امم من نمیدونستم شما دخترا خیلی پیروکی دوس دارین
منی که تاحالااسمشو هم نشنیده بودم گفتم
_بله ولی من میلی ندارم به شام میرم تا استراحت کنم
رفتم رو تخت دراز کشیدم و یکی از بادیگارد ها موبایلمو برام اورد فوری با مدی تماس گرفتمو قضیه رو براش تعریف کردم
(مکالمه مدی و روبی):
+الو روبی معلومه کدوم گوری هستی دو روزه ازت خبری نیست دلم برات خیلی تنگ شده ..
_اوو مدی من به دست لوکاس دزدیده شدم
+اممم لوکاس؟لوکاس کیه دیگ؟
_لوکاس دقیقا همونیه که پدرمو انداخته زندان
+اخخخ همون پسر جذابیکه خیلی قد بلنده و چارشونش ادمو تحریک میکنه؟
_هیشششش ساکت شو دیوونه چرا حرف مفت میزنی گوش کن من نمبتونم از اینجا بیام بیرون اینم اجازه نمیده بیام بیرون تو و تسا یه کمکی بهم بکنین
+خب ما چ کمکی از دستمون بر میاد؟
_نمیدونم ..
+ببین من باید برم باز این زنه پیداش شد(اشاره بع نامادریش)
_اوکی مواظب خودت باش
+باشه اگه فکری ب سرم زد باهات در ارطباتم بهت میگم
_اوکی بای
+بای
پایان مکالمه
+اممم از دست من فرار کردن غیر ممکنه دختر کوچولو
_ت..تو کی اومدی
+از وقتی که با مدی جونت داشتی حرف میزدی!
_من صحبتی از فرار نکردم ...
+امم به یه شرط تنبیهت نمیکنم ..
_چ..چه شرطی؟
+لباتو بوس کنم.
۳.۳k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.