عشق مافیایی

عشق مافیایی


ویو ات

دیگه داشتم می افتادم که دستی منو گرفت و کشید ای تو این شانس یه با خواستیم خفن بازی در بیاریم خودکشی کنیم مگه خدامیذاره
دیدم افتادم کجااااااااا یه جای خوووووب ت ی آغوش مهربان.........
حرفمو پس میگیرم این پسره اسمش چیه آها شوگا چقدر عصبی نگاه میکنه

،داشتی چه غلتی میکردی هاااااا(باداد)
.م..م..من یه دقیقه نفهمی...

،تو چقدر لوسی بخاطر چه چیزای کوچیکی دست به همچین کاری میزنی(باداد)
.چته تو چته من انقدر لوس و ننر نیستم که به خاطر یه مسئله کوچیک این کارو بکنم۱۳ ساله دارم درد میکشم خسته شدم اصلا به تو چه هااااا(باگریه داد)

ویو یونگی

خواستم یدونه بخوابونم توی گوشش دستمو بردم بالا که دستشو گذاشت روی صورتش دلم براش سوخت دستمو آوردم پایین با دیدن چشمای اشکیش قلبم لرزید(هععع عاشق شدی پسرم ای خدایا شکر قبل از مردنم عروسی پسرمو دیدم)
وایسا چشماش چرا آبیه این که چشماش مشکی بود(بچه ها ات چشماش تیله ایه رنگش عوض میشه)

یهو اختیارمو از دست دادم و.........