الماسه محافظ شده پارت

🐉الماسه محافظ شده 🐉(پارت ۲)

سلام دوستان بریم که ادامه ی داستان😊


چمدو نها را باز کردم وسایل هام را چیدم توی کمد و لباسهایم را آویزان کردم و دره کمدو بستم کیفمو برداشتم (منظورش کیفه دانشگاشه🗿) رفتم به طرف حیاط دانشگاه ، راه می رفتم که یهو با یک پسر برخورد کردم وسایل کیفم پخش زمین شد که پسره وسایل کیفم را جمع کرد و بلند شد وسایل که جمع کرده بود بهم داد و گفت:
پسره: معذرت می خوام
توی ذهنه الا: چقدر پسره خوشگله(فکر کنم داره روش کراش میزنه😅🗿) چشماش ابی موهاش ی طرفه موهاش سفید و ی طرفش سیاه ، دلم نیومد بهش چیزی بگم گفتم:
الا: ببخشید تقصیر من بود هواسم نبود و وسایل هامو بهم داد و من گفتم ممنون که یکدفعه رفتش
الا: وایسا ولی اون رفته بود
الا: ولش کن الان کلاسم دیر میشه
بدو بدو رسیدم کلاس رفتم کنار میا نشستم
میا: چرا دیر کردی
الا: با یک پسری برخورد کردم بخاطره همین دیر اومدم
میا: اوکی بهم میگی پسره چشکلی بود
الا: فعلا اینجا نمیشه بهت بگم
میا: باش راستی کلاس که تموم شد می خوام دوستام را به تو معرفی کنم
الا: باش
(تایمه کلاس تموم شد)
میا وسایلش هاشو جمع کرد و گفت:
میا: من جلو میرم که ببینم دوستام اومدن یا نه
الا: باش برو
کتابمو رو گذاشتم توی کیفم و کیفمو برداشتم و از کلاس خارج شدم میا از دور دست تکان می داد همراه دوستاش بود من رفتم پیششون
الا: سلام به همی گی
میا: سلام
دوستای میا: سلام
میا: الا معرفی میکنم سوفیا قدرته جادویش بلند کردنه
سوفیا: سلام از اشنایت خوشبختم
الا: منم
میا: معرفی میکنم اوا قدرتش پرواز کردنه
اوا: الا از اشنایت خوشبختم
الا: منم
میا: معرفی میکنم اما قدرت نا مرئی شدن داره
اما: الا از اشنایی شما خوشبختم
الا: خواهش میکنم منم از اشنایی همگی شما خوشحالم
الا: راستی میا قدرت تو چیه؟
میا: من راستش من با قدرتم میتونم با همه ی حیوانات حرف بزنم
الا: اها چه خوب
میا:اره😊
سوفیا: راستی الا تو چه قدرتی داری؟
الا تو ذهنش: اگه به دوستام بگم قدرت اژدها شدن دارم و یک الماس جادویی هم دارم خیلی بد میشه
الا: راستش من قدرت یخ رو بلدم و با حیوانات صحبت کنم
سوفیا: خوبه بریم که غذا بخوریم
(رفتن سلف )
رفتیم سلف یکی از سینی ها رو برداشتم و رفتم تو صف موندم و یکی از غذا رو انتخاب کردم و گذاشتم توی سینی میا جلوی صف بود باهم رفتیم روی یک میز نشستیم و دوستای میا هم پیش ما نشستن و درحالی که غذا می خردم چشمم به ی پسره ای افتاد
الا: یه جا این پسره رو دیدم ... اها یادم اومد همونی که بهم بهش برخوردم
الا: میا این پسره کیه؟
میا: این پسره رو میگی
الا: اره
میا: اسم این پسره لیامه هست بعضی..




خب بچه ها اینم پارته ۲ مش تموم شد ادامه دارد منتظر بمونی خشگله های من لایک فراموش نشه مواظبه خودتون باشید بای😘
دیدگاه ها (۲)

الماسه محافظ شده 🐉(پارت ۳)سلام دوستان بریم که ادامه ی داستان...

الماس محافظ شده🐉(پارت 4)سلام دوستان خب بریم ادامه داستان ...

پیجه دومم https://wisgoon.com/hanako123

🐉الماس محافظ شده🐉(پارت ۱)سلام دوستا امید وارم خوشتون بیاد خو...

سلام👺چطورین؟😛واقعا احساس میکنم توی دیجیتالی بهتر میکشم🫄 ولی ...

پارت سوم قصه بی نام و نشان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط