های بیبی

های بیبی...¡♡
خش اومدی ب پیجم.....¡♡
نام رمان:نَبِّضِ شَبِّ
ژانر:#زوری#عاشقانه#اربابی
چشماش رو خشم پر کرد از سر جاش پاشد و سمت بالکن رفت همونجور ک سیگارو خاموش میکرد گفت:تو ما منی و اینجا حرف حرف منه،گفتم:من مال تو نیستم دست از سر من بردار ،اومد سمتم چشماش ترسناک شده بود واقعیت رو بگم کم مونده بود خودم رو خیس کنم اومد نزدین و من هی عقب عقب میرفتم که یهو به دیوار خوردم هوا شب بود و من خانوادم رو میخاستم چسبیدم دیوار نزدیکم بود از من قدش بلند تر بود و چهره ی جذابی داشت با اون چشمای خشمگسنش اومد نزدیک ترم جوری که نفساش بهم می‌خورد یهو برق رفت من بدتر ترسیدم قلبم تند تند میزد که سرشو نزدیکتر کرد جوری که سمت گردنم بود توی گوشم گفت:هیچکس از دست من نتونسته در بره حالا هم خوب گوشاتو باز کن کوچولو تو مال منی ،اومدم از زیر دستش فرار کنم که دوتا دستام رو قلاب کرد و بالای سرم نگه داشت با نفسای تند که به خشم میزد گفت:بهت گفتم که کسی نمیتونه از دست من در بره ،حتا تواون موقعیت و تاریکی چشمای ترسناکش برق میزد با لکنت گفتم:ولم..ولم کن...من....من..میترسم ازت ،که یهو سمت لبم هجوم آورد و محکم مک زد تعجب کرد بود هی سعی میکردم بره عقب ولی محکم تر میخورد نفس کم آوردم نمیتونستم نفس بکشم و اون هم عقب نمی‌کشید و به کارش ادامه می‌داد کم مونده بود خفه بشم که بلخره عقب کشید و من بلند بلند نفس میکشیدم جوری که صدای نفس کشیدنم هم بلند بلند میومد به نفس نفس افاده بودم که باز مثل گرگ وحشی سمت گردنم رفت ومحکم می‌خورد چشمم به در خورد که کلید روش بود بهتریم فرست بود برای ظاهر سازی دستم رو روی موهاش کشیدم که تعجب کرد و تکون نخورد که یهو محکم با اون یه ذره زورم هولش دادم و بدو بدو رفتم سمت در در رو باز کردم و دویدم........
دیدگاه ها (۱)

های بیبی....¡♡خش اومدی ب پیجم...¡♡نام رمان:نَبِضِ شَبِّژانر:...

های بیبی.....¡♡خش اومدی به پیجم...¡♡نام رمان:نَبِضِ شَبِّژان...

قلب سیاه نشان سرخ

آن سوی آینه P 34به زنجیر ها نگاه کردم پاره شده بودن( ویو ا.ت...

هـ؋ـت وارث🍷Part26حالا که فکر میکنم این چند وقت واقعا عجب بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط