گناهکار part
( گناهکار ) ۸۰ part
جیمین بازو های همسرش رو فشرد و گفت : به من نگاه کن خانمم
ات سعی در پنهان کردن نگاهش زمزمه کرد : من باید ناهار درست کنم
قدمی برداشت اما دست های جیمین روی پهلو هایش نشست و مانند پر سبکی بلندش کرد و روی اپن نشوند دست هاشو همانطور روی پهلو هایش نگهداشته بود چشم هایش را ریز کرده و گفت : واسه امشب آماده ای
دختره خجالت زده اطرافو نگاه کرد تند نجوا کرد : جیمینم لطفاً از این حرف ها نزن یکی میشنوه
خنده زیبایی جیمین باعث لبخند همسرش هم شد هر دو خندیدن جیمین با خنده صورتش رو نزدیک صورت خوشگل همسرش کرد و نوک بینی اش رو به نوک بینی اون زد شیطون گفت : بی قرار منتظر شبم
ات خنده ای کرد و انگشت گذاشت روی لب های جیمین که نزدیک لب هایش قرار داشت با خنده گفت : شیطونم باید قوانین رو رعایت کنیم قانون اول نباید هرجا منو ببوسی قانون دوم نباید جلوی بچه ها از این حرف ها بزنی قانون سوم درمورد شب مون حرف نمی زنی پیشه بقیه
جیمین جدی یه تای ابروشو بالا انداخت و گفت : اگه رعایت نکنم چی میشه
ات دست به سینه شد و گفت : اون وقت ازت ناراحت میشم
جیمین هر دو دست هایش را روی پهلو های همسرش گذاشت و از روی اپن پایینش کرد جیمین خم شد تو صورتش گفت : قانون هات قبوله اما نمیتونی از امشب فرار کنی
چشمکی زد و از آشپزخانه خارج شد ات لبخندی از سر خوشحالی که سال ها حسرتش رو کشیده بود زد هیچوقت فکرشو نمیکرد روزی کنار جیمین خوشبخت زندگی کنه با پس زدن موجی از دریایی افکارش به سوی اپن رفته، و بشقاب کیمچی که درسته کرده بود را به دست گرفت و روی میز گذاشت
جیمین بازو های همسرش رو فشرد و گفت : به من نگاه کن خانمم
ات سعی در پنهان کردن نگاهش زمزمه کرد : من باید ناهار درست کنم
قدمی برداشت اما دست های جیمین روی پهلو هایش نشست و مانند پر سبکی بلندش کرد و روی اپن نشوند دست هاشو همانطور روی پهلو هایش نگهداشته بود چشم هایش را ریز کرده و گفت : واسه امشب آماده ای
دختره خجالت زده اطرافو نگاه کرد تند نجوا کرد : جیمینم لطفاً از این حرف ها نزن یکی میشنوه
خنده زیبایی جیمین باعث لبخند همسرش هم شد هر دو خندیدن جیمین با خنده صورتش رو نزدیک صورت خوشگل همسرش کرد و نوک بینی اش رو به نوک بینی اون زد شیطون گفت : بی قرار منتظر شبم
ات خنده ای کرد و انگشت گذاشت روی لب های جیمین که نزدیک لب هایش قرار داشت با خنده گفت : شیطونم باید قوانین رو رعایت کنیم قانون اول نباید هرجا منو ببوسی قانون دوم نباید جلوی بچه ها از این حرف ها بزنی قانون سوم درمورد شب مون حرف نمی زنی پیشه بقیه
جیمین جدی یه تای ابروشو بالا انداخت و گفت : اگه رعایت نکنم چی میشه
ات دست به سینه شد و گفت : اون وقت ازت ناراحت میشم
جیمین هر دو دست هایش را روی پهلو های همسرش گذاشت و از روی اپن پایینش کرد جیمین خم شد تو صورتش گفت : قانون هات قبوله اما نمیتونی از امشب فرار کنی
چشمکی زد و از آشپزخانه خارج شد ات لبخندی از سر خوشحالی که سال ها حسرتش رو کشیده بود زد هیچوقت فکرشو نمیکرد روزی کنار جیمین خوشبخت زندگی کنه با پس زدن موجی از دریایی افکارش به سوی اپن رفته، و بشقاب کیمچی که درسته کرده بود را به دست گرفت و روی میز گذاشت
- ۱۰.۸k
- ۱۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط