ویو جنا

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?
𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱
𝗣𝗮𝗿𝘁:۱۸
[ویو جنا]
تلفن و خاموش کردم و با کشیدن پتو رو خودم و الیا دوباره خوابیدم.
"دو ساعت بعد"
داشتم برایه الیا لقمه میگرفتم
و اون رویه کابینت کلا هواسش به تلوزیون بود.
و ار دستم لقمه هار و میگرفت و میخورد.
جنا: نظرت چیه الان که صبحه قبل از ظهر بریم پارک؟
الیا: واقعا؟...
جنا: اره..
الیا: باشه باشه.
صبحونه تموم شد.
پرید پایین رفت لباس بپوشه..
خودمم یه لباس ورزشی پوشیدم.
کلاه لبه داری رو سرش گذاشتم.
جنا:خوب دیگه امدده ایی..بریم‌.
دستم و گرفت و از خونه امدیم بیرون.
رو زانوهام نشستم تا هم قدش بشم
جنا: خب، ببین من یکم میدو ام ورزش میکنم.تو ام تو زمین بازی بازی میکنی..جایی نمیری..چییزی خواستی به خودم بگو.با کسایی که نمیشناسیم حرف نزن
الیا: باشه..
گفت و دویید رفت.
شروع کردم به دوییدن.
حدودا یک ربع گذشت که وایسادم ،تا استراحت کنم.
نگاهم و بین بچه هایه زمین بازی چرخوندم تا الیا رو پیدا کنم.
ولی ندیدمش.
استرس شدیدی بهم وارد شد.
دوییدم بین بچه ها و سرگردون اطراف و میدیدم.
که وقتی بچه ایی و که همون لباس تنش بود و دیدم
سری رفتم سمتش که دیدم
یه مرد کنارش نشست و بستنی داد بهش.
وقتی الیا خواست اون و بگیره سری بقلش کردم.
اون مرده که رویه یه زانوش نشسته بود.

با خنده مزخرفی که دید الیا جاش خالیه ، بلند شد.
دستش و تو جیبش کرد نگام کرد.
جنا: مگه نگفتم با کسی که نمیشناسی حرف نزن؟
یکم ناراحت گفت:
_ ولی من عمو رو میشناسم.
نگاهی به مرده کردم.
الیا و پایین گذاشتم.
و خیلی جدی به مرده گفتم:
_ شما؟!!
خندید و گفت:
_ فکر کنم اون دختر بچه خواهر زادمه.
یکم شوکه شدم..چند تا دایی داره!؟
یکم که به خنگیم نگاه کرد ادامه داد:
_ کیم تهیونگ هستم شما!؟
پوزخندی زدم
جنا: خواار زاده؟؟..اون وقت چجوریه که داییاش فامیلیایه متفاوت دارن!؟
ته: من نا تنیم،برایه همینه که سر پرست اصلی الیا جونگکوک ..
چییزی نگفتم که رو به الیا خندید و بستنی و داد بهش..
ته: چرا نمیری بازی کنی!؟
الیا ام با بوسه محکمی رو صورت تهیونگ گذاشت و دویید رفت..
ته: نباید بدونم شما!؟
جنا:نمیدونم...فقط میدونم که تا وقتی الیا پیشم باید هواسم بهش باشه..شاید پرستار بچه..
ته: الیایش تو بمونه؟؟..جونگکوک چی؟
این جونگکوک که میگه اسم جئونه!؟
جنا:..نمیدونم.الیا رو سپرد به من.
با تعجب گفت:
_ و الیا ام بدون ازیت کردن موند؟
جنا: انگار همین طوره که میگی
دیدگاه ها (۸)

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۱۹[ویو جنا]موند؟جنا: انگار هم...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۲۰[ویو جنا]کوک: داریم به سازا...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۱۷[ویو جنا]جنا: دلم برات تنگ ...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۱۶[ویو جنا]کوک:...بخواطر الیا...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۶"ویو جنا".ولی پتو رو بالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط