پارت ۶۷
پارت ۶۷
ددی_شوگره_اجباریه من
پرش زمانی
سه روز بعد...(چیه خودتون حوصله دارین هی ا بیمارستان همش بگم؟!)
سانامی تو بخش بود و هروز ملاقاتش میکردن...
الآنم عاجوما پیشش بود...
سانامی:: شیومین کجاست؟!🥺
سانو:: ارباب کارش داشت همش ک نمیتونه اینجا بمونه
عاجوما:: عه سلام
سانو:: اومدییی
سانامی:: عاجومااا😀
عاجوما سانامیو بوسید...
سانامی:: چ خوب ک اومدی
عاجوما:: ارباب داره میاد
سانامی:: نهههه 😟🥺
سانو:: فک نکنم کاریت کنه
سانامی:: ا..ازش میترسم
عاجوما:: همه میترسن..اروم باش چیزی نمیشه...
دکتر:: به به میبینم خانم خوشگله بهتره
سانامی:: بله
دکتر:: واقعا چرا خاستی خودتو نابود کنی...حیف نیستی؟!
سانامی سرشو انداخت پایین...
سانامی ویو ::
آخه تو چی میفهمی از دردای صب تا شبم...همه جام باشن آرزوی مرگ دارن
دکتر:: چهره خوشگلتو نگاه...تازه داره بهتر میشه...شانس آوردی لکاش نموند
عاجوما:: اره
سانو:: بریم
عاجوما:: کجا؟!
سانو:: خب الان جیمین میاد خوبه تنهاشون بزاریم دکترم انگا میخواد معاینش کنه
عاجوما و سانو رفتن بیرون...
دکتر:: نبضات خوب میزنه..ببینم چرا غذاتو ک میدن کامل نمیخوری؟!
سانامی:: سوپ دوس ندارم خب تخم مرغ آب پز و بقیشونم بده
دکتر:: برا سلامتیته
سانامی:: خوشم نمیاد😒🥺
دکتر:: ببین دخترم...
جیمین:: از الان ب بعد میگم از بیرون هرچی خواستی بیارن بخوری
سانامی:: حییییییییییییی😳😟😰
جیمین:: ؟!
دکتر:: شما؟!
جیمین:: یکارش میشم دیگه
دکتر:: عاقا الان وقت ملاقات تموم
جیمین:: چند دقیقه دیگه میرم
دکتر:: ببینید...
جیمین:: عصبیم نکن یابو
دکتر:: تا پنج دقیقه دیگه بیرون برید😐
دکتره رفت...
جیمین ب سانامی زل زد
سانامی سرشو برد زیر پتو...
جیمین:: بکش بیرون...
سانامی هیچ کاری نمیکرد...
جیمین:: باتوئم
سانامی پتو رو کشوند پایین...
جیمین:: نچ نچ نچ 😒بدبخته بینوا
سانامی سرشو انداخت پایین و چیزی نگفت...
جیمین:: ببین چیکار کردی بعدبگو ارباب بلا میاره
سانامی:: خاستم از شر تو خلاص شم وحشی😡
جیمین:: حیف الان چلاغی و جاش نیست وگرنه جوری میکردمت ک ب راست بگی چپ
سانامی:: منم جوری میزدم تو سرت ک ب زن دایی بگی دمپایی😡
جیمین:: هه😏کی کیو بزنه موش کوچولو بگیر بخواب
سانامی:: خودت بگیر بخواب
جیمین:: کجا؟!
سانامی:: من کجا؟!
جیمین:: تو برو قبرستون
سانامی:: دفعه بعد شیشه رو میزنم رو رگ ک بمیرم
جیمین:: گوه میخوری(داد زد👀)
سانامی:: چ..چیه😳
جیمین:: بگیر استراحت کن میگم از بیرون برات غذا سفارش بدن...
جیمین با عصبانیت رفت بیرون...
عاجوما رفت سمتش...
محل نداد و چنگی ب موهاش زد و بیتفاوت رد شد...
سانو:: وا چشه
جیمین برگشت...
سانو:: اییی بخدا زر نزدم😅
جیمین:: ببینید سانامی غذا چی میخوره از رستوران براش بگیرین
سانو:: چ..چشم😳
بعد جیمین رفت بیرون
عاجوما:: عجیب شده
سانو:: میرم زنگ بزنم غذا بیارن
عاجوما:: قبلش ببین چی میخوره
سانو:: چشم
ددی_شوگره_اجباریه من
پرش زمانی
سه روز بعد...(چیه خودتون حوصله دارین هی ا بیمارستان همش بگم؟!)
سانامی تو بخش بود و هروز ملاقاتش میکردن...
الآنم عاجوما پیشش بود...
سانامی:: شیومین کجاست؟!🥺
سانو:: ارباب کارش داشت همش ک نمیتونه اینجا بمونه
عاجوما:: عه سلام
سانو:: اومدییی
سانامی:: عاجومااا😀
عاجوما سانامیو بوسید...
سانامی:: چ خوب ک اومدی
عاجوما:: ارباب داره میاد
سانامی:: نهههه 😟🥺
سانو:: فک نکنم کاریت کنه
سانامی:: ا..ازش میترسم
عاجوما:: همه میترسن..اروم باش چیزی نمیشه...
دکتر:: به به میبینم خانم خوشگله بهتره
سانامی:: بله
دکتر:: واقعا چرا خاستی خودتو نابود کنی...حیف نیستی؟!
سانامی سرشو انداخت پایین...
سانامی ویو ::
آخه تو چی میفهمی از دردای صب تا شبم...همه جام باشن آرزوی مرگ دارن
دکتر:: چهره خوشگلتو نگاه...تازه داره بهتر میشه...شانس آوردی لکاش نموند
عاجوما:: اره
سانو:: بریم
عاجوما:: کجا؟!
سانو:: خب الان جیمین میاد خوبه تنهاشون بزاریم دکترم انگا میخواد معاینش کنه
عاجوما و سانو رفتن بیرون...
دکتر:: نبضات خوب میزنه..ببینم چرا غذاتو ک میدن کامل نمیخوری؟!
سانامی:: سوپ دوس ندارم خب تخم مرغ آب پز و بقیشونم بده
دکتر:: برا سلامتیته
سانامی:: خوشم نمیاد😒🥺
دکتر:: ببین دخترم...
جیمین:: از الان ب بعد میگم از بیرون هرچی خواستی بیارن بخوری
سانامی:: حییییییییییییی😳😟😰
جیمین:: ؟!
دکتر:: شما؟!
جیمین:: یکارش میشم دیگه
دکتر:: عاقا الان وقت ملاقات تموم
جیمین:: چند دقیقه دیگه میرم
دکتر:: ببینید...
جیمین:: عصبیم نکن یابو
دکتر:: تا پنج دقیقه دیگه بیرون برید😐
دکتره رفت...
جیمین ب سانامی زل زد
سانامی سرشو برد زیر پتو...
جیمین:: بکش بیرون...
سانامی هیچ کاری نمیکرد...
جیمین:: باتوئم
سانامی پتو رو کشوند پایین...
جیمین:: نچ نچ نچ 😒بدبخته بینوا
سانامی سرشو انداخت پایین و چیزی نگفت...
جیمین:: ببین چیکار کردی بعدبگو ارباب بلا میاره
سانامی:: خاستم از شر تو خلاص شم وحشی😡
جیمین:: حیف الان چلاغی و جاش نیست وگرنه جوری میکردمت ک ب راست بگی چپ
سانامی:: منم جوری میزدم تو سرت ک ب زن دایی بگی دمپایی😡
جیمین:: هه😏کی کیو بزنه موش کوچولو بگیر بخواب
سانامی:: خودت بگیر بخواب
جیمین:: کجا؟!
سانامی:: من کجا؟!
جیمین:: تو برو قبرستون
سانامی:: دفعه بعد شیشه رو میزنم رو رگ ک بمیرم
جیمین:: گوه میخوری(داد زد👀)
سانامی:: چ..چیه😳
جیمین:: بگیر استراحت کن میگم از بیرون برات غذا سفارش بدن...
جیمین با عصبانیت رفت بیرون...
عاجوما رفت سمتش...
محل نداد و چنگی ب موهاش زد و بیتفاوت رد شد...
سانو:: وا چشه
جیمین برگشت...
سانو:: اییی بخدا زر نزدم😅
جیمین:: ببینید سانامی غذا چی میخوره از رستوران براش بگیرین
سانو:: چ..چشم😳
بعد جیمین رفت بیرون
عاجوما:: عجیب شده
سانو:: میرم زنگ بزنم غذا بیارن
عاجوما:: قبلش ببین چی میخوره
سانو:: چشم
۴۲.۸k
۱۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.