پارت26
#پارت26
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
به خونه که رسیدم ماشینو تو حیاط پارک کردم و صدامو انداختم تو گلوم:
+ سمیه؟! سمیه؟!
جوابی نداد که بلند تر صداش زدم:
+ سمیههه؟
از آشپزخونه صداشو میتونستم بشنونم که میگه :
_ اومدم آقا
بدو بدو به سمتم اومد و دستاشو با پیش بندش خشک کرد
_ بعله آقا..
+ کدوم گوری هستی تو؟! سه ساعته دارم صدات میزنم
_ شرمنده داشتم برای اون دختره سوپ درست میکردم
+ کی بهت گفت براش سوپ درست کنی؟؟! هوم؟!
_ خب....خب گفتم مریض شده یکم جون بگیره ، ببخشید...
+ بار بعدی سرخود کاری انجام بدی اخراجت میکنم ، حواستو جمع کن!
_ بعله فهمیدم
+ دختره به هوش اومد یا نه؟!
_ نمیدونم من داشتم آشپزی میکردم...
کیفِ باشگارو پرت کردم پایین و به سمت اتاق رفتم ، کیوان گفته بود دوساعت دیگه به هوش میاد پس قطعا تا الان باید اومده باشه
در اتاقو باز کردم و به سمت تختم رفتم!! با دیدن بهسا که تو همون حالت قبلی بود فحش آبداری به کیوان دادم....
موبایلمو برداشتم و بهش زدم ، سر چهارمین بوق جواب داد که طلبکارانه گفتم:
+ دکتر دامپزشک میاوردم بهتر از تو بود مردک
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
به خونه که رسیدم ماشینو تو حیاط پارک کردم و صدامو انداختم تو گلوم:
+ سمیه؟! سمیه؟!
جوابی نداد که بلند تر صداش زدم:
+ سمیههه؟
از آشپزخونه صداشو میتونستم بشنونم که میگه :
_ اومدم آقا
بدو بدو به سمتم اومد و دستاشو با پیش بندش خشک کرد
_ بعله آقا..
+ کدوم گوری هستی تو؟! سه ساعته دارم صدات میزنم
_ شرمنده داشتم برای اون دختره سوپ درست میکردم
+ کی بهت گفت براش سوپ درست کنی؟؟! هوم؟!
_ خب....خب گفتم مریض شده یکم جون بگیره ، ببخشید...
+ بار بعدی سرخود کاری انجام بدی اخراجت میکنم ، حواستو جمع کن!
_ بعله فهمیدم
+ دختره به هوش اومد یا نه؟!
_ نمیدونم من داشتم آشپزی میکردم...
کیفِ باشگارو پرت کردم پایین و به سمت اتاق رفتم ، کیوان گفته بود دوساعت دیگه به هوش میاد پس قطعا تا الان باید اومده باشه
در اتاقو باز کردم و به سمت تختم رفتم!! با دیدن بهسا که تو همون حالت قبلی بود فحش آبداری به کیوان دادم....
موبایلمو برداشتم و بهش زدم ، سر چهارمین بوق جواب داد که طلبکارانه گفتم:
+ دکتر دامپزشک میاوردم بهتر از تو بود مردک
۳.۲k
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.