پارت

#پارت27
#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧

_ آقا عرض ادب ، باز چیشده که اینجوری داری فحشم میدی؟؟

+ تو مگه نگفتی این دختره ۲ساعته به هوش میاد؟! پس چرا هنوز بیهوشه

_ والا اون بدبخت از ترسِ تو فک نکنم حالا حالا به هوش بیاد

+ کیوان لاس نزن حوصله ندارم اصلا
زود بیا اینجا ببین چیشده!!

_ دوستِ عزیز من بیکار نیستما هر زمان از شبانه روز اراده کنی مثل قول چراغ جادو ظاهر شم برات

دندونامو روهم فشردم و گفتم:

+ نمیای دیگه نه؟!

_ چرا بابا پشت درم
باز کن درو....

همزمان با قط کردن موبایلم ، آیفون به صدا در اومد ، خسته تر از اون بودم که برم استقبالش پس تو اتاق موندم تا کیوان بیاد

_ سلام علیکم

به تکون دادن سرم بسنده کردم که کیوان نگاهی به بهسا انداخت

+ پس چرا به هوش نمیاد؟!

دوباره معایینه اش کرد و گفت:

_ با این قرصی که تو بهش دادی تا یک هفته ام بخوابه به نظرم حق داره

کلافه گفتم:

+ من این چیزا حالیم نیست کیوان
یه کاری کن به هوش بیاد

_ دست من نیست ، من هرکاری که میتونستمو انجام دادم

+ خیر سرت دکتری ، یه آمپول تقویتی چیزی بهش بزن اوکی شه

_ عجبا
خونه ی خاله اس مگه؟

نفسمو با حرص فوت کردم بیرون که....
دیدگاه ها (۵)

#پارت28#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧کمی فکر کرد و گفت:+ عاها یه کاری می...

#پارت29#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧لب اش تکون خورد و چیزی رو زمزمه کرد...

#پارت26#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧به خونه که رسیدم‌ ماشینو تو حیاط پا...

#پارت25#دخترکوچولوی‌من👧🏻💧اما یهوی به خودم اومدم و دستشو رها ...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

#بد_بوی#پارت_۲۴#جیمسون_ببین الینا فقط یه فرصت دیگه بهم بده ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط