شبانه لباسم را
شبانه لباسم را
روی پشت بام خانه شما پهن می کردم
کنار پیرهن گلدارت
بعد می آمدم پایین و از دور
به هردوشان خیره می شدم
به بی نوایی شان...
طوری
با ذوق می رقصیدند
که انگار
کمی قبل
وسط خلوت ماشین لباسشویی
تک و تنها
چند دقیقه
هم را در آغوش گرفته اند!!!...
روی پشت بام خانه شما پهن می کردم
کنار پیرهن گلدارت
بعد می آمدم پایین و از دور
به هردوشان خیره می شدم
به بی نوایی شان...
طوری
با ذوق می رقصیدند
که انگار
کمی قبل
وسط خلوت ماشین لباسشویی
تک و تنها
چند دقیقه
هم را در آغوش گرفته اند!!!...
- ۱.۱k
- ۰۵ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط