+خب تعریف کن امروز بدون من خوش گذشت
+خب تعریف کن امروز بدون من خوش گذشت
_یااا این چه حرفیه، خب آره خوش که گذشت
+ات(کمی عصبی)
_چون مامانم پیشم بود خوشگذشت پیش تو که خیلی خیلی بیشتر خوش میگذره (خنده)
+آها اوک خب بیا بریم شام بخوریم بعدش میخوام ببرمت یه جایی
_کجا
+سوپرایزه
_تو هم از این کارا بلد بودی رو نمیکردی 🥺
+کیوتم عاشقتم
_من بیشتر عاشقتم
+نه خیر من بیشتر
_نه من....
+رو حرف ددیت حرف؟؟؟؟
_نزنم
+آفرین وقتی گفتم من بیشتر یعنی من بیشتر پس دیگه حرف اضافه نزن
_تایید شد (خنده)
بعدش بوسه ای به لبام زد و بلند شدیم و رفتیم سر میز و با هم شام خوردیم بعد کوک گفت که برم آماده بشم تا باهاش برم یه جایی لباسم چند تا بردارم چون ممکنه لازمم بشه خلاصه بعد اینکه کارامو کردم رفتم پایین و دست کوکو گرفتم و با هم رفتیم بیرون راستش من فقط تا شونه هاش بودم تا شونه هاشم نه خیلی کوتاه تر خخخخخ بعد اینکه سوار ماشین شدیم به راننده گفت که حرکت کنه و منو بیشتر کشید تو بغلش منم سرمو گذاشتم رو سینه عضلانیش در برابر کوک من فقط یه مورچه بودم تو بغلش گم میشدم
_جونک.... ددی
+ دوباره که داشتی میگفتی جونکوک
_نگفتم من الان گفتم ددی(خنده)
+خیلی خب جانم
_هنوزم نمیخوای بگی
+نچ سوپرایزه بیبی اینقدر نپرس دیگه بهت نگفتم این منم که سوال میپرسم نه تو
_باشه حالا چرا عصبانی میشی (خنده)
+عصبانی نشدم فقط داری زیادی زر میزنی
_چیییییی واقعا که ددی خیلی بدی (ناراحت)
از بغلش اومدم بیرون و سرمو کج کردم و اخم کردم به معنی قهر
+چیشد قهری کردی الان (خنده)
_نخند
+بیا بغلم ببینم
_نمیام باهات قهرم پس این یعنی تحریمی که بغلم کنی
خنده ای کرد و بعد رو بهم با چشای خمارش گفت
+ولی میدونی که من یه تحریم شکن واقعیم
بعد اومد سمتم و بغلم کرد خیلی محکم هر چی وول میخوردم نمیتونستم دستاشو از دورم باز کنم
+اههه بچه اینقدر تکون نخور دیگه
_ولم کن اصن من میخوام برگردم خونه
+خیلی خب ببین ادمو وادار به چه کاری میکنی ببخشید بیبی خوبه؟
_اره اره آفرین (خنده)
+اره بخند شب حسابتو میرسم
_اگه صبحش که بلند شدم پیشم باشی باشه من مشکلی ندارم شب هر کاری میخوای بکن ددی جونم
بعد لپشو بوسیدم که فکمو محکم گرفت و ل.ب.ا.م.و. بوسید
+خیلی خب باشه شب حسابتو میرسم
_اره اره حتما اینکارو کن
بعد به بیرون نگاه کرد و به راننده گفت وایسه رسیده بودیم اینقدر غرق حرف زدن با هم شده بودیم که اصلا نفهمیدم کی از شهر خارج شدیم و الان تو ی جنگل بزرگ که دور تا دورش درخت پوشونده بود اونجا بودیم از ماشین پیاده شدیم
_چه جای قشنگی ولی چرا آوردیم اینجا
+دستتو بده من
بعد دستشو گرفتم و با هم رفتیم جلو تر که از بین درختا یه کلبه کوچیک ولی خوشکل خورد به چشمم داشتیم میرفتیم سمت همون....
○○○○○○○○○○○○○○○○○○
_یااا این چه حرفیه، خب آره خوش که گذشت
+ات(کمی عصبی)
_چون مامانم پیشم بود خوشگذشت پیش تو که خیلی خیلی بیشتر خوش میگذره (خنده)
+آها اوک خب بیا بریم شام بخوریم بعدش میخوام ببرمت یه جایی
_کجا
+سوپرایزه
_تو هم از این کارا بلد بودی رو نمیکردی 🥺
+کیوتم عاشقتم
_من بیشتر عاشقتم
+نه خیر من بیشتر
_نه من....
+رو حرف ددیت حرف؟؟؟؟
_نزنم
+آفرین وقتی گفتم من بیشتر یعنی من بیشتر پس دیگه حرف اضافه نزن
_تایید شد (خنده)
بعدش بوسه ای به لبام زد و بلند شدیم و رفتیم سر میز و با هم شام خوردیم بعد کوک گفت که برم آماده بشم تا باهاش برم یه جایی لباسم چند تا بردارم چون ممکنه لازمم بشه خلاصه بعد اینکه کارامو کردم رفتم پایین و دست کوکو گرفتم و با هم رفتیم بیرون راستش من فقط تا شونه هاش بودم تا شونه هاشم نه خیلی کوتاه تر خخخخخ بعد اینکه سوار ماشین شدیم به راننده گفت که حرکت کنه و منو بیشتر کشید تو بغلش منم سرمو گذاشتم رو سینه عضلانیش در برابر کوک من فقط یه مورچه بودم تو بغلش گم میشدم
_جونک.... ددی
+ دوباره که داشتی میگفتی جونکوک
_نگفتم من الان گفتم ددی(خنده)
+خیلی خب جانم
_هنوزم نمیخوای بگی
+نچ سوپرایزه بیبی اینقدر نپرس دیگه بهت نگفتم این منم که سوال میپرسم نه تو
_باشه حالا چرا عصبانی میشی (خنده)
+عصبانی نشدم فقط داری زیادی زر میزنی
_چیییییی واقعا که ددی خیلی بدی (ناراحت)
از بغلش اومدم بیرون و سرمو کج کردم و اخم کردم به معنی قهر
+چیشد قهری کردی الان (خنده)
_نخند
+بیا بغلم ببینم
_نمیام باهات قهرم پس این یعنی تحریمی که بغلم کنی
خنده ای کرد و بعد رو بهم با چشای خمارش گفت
+ولی میدونی که من یه تحریم شکن واقعیم
بعد اومد سمتم و بغلم کرد خیلی محکم هر چی وول میخوردم نمیتونستم دستاشو از دورم باز کنم
+اههه بچه اینقدر تکون نخور دیگه
_ولم کن اصن من میخوام برگردم خونه
+خیلی خب ببین ادمو وادار به چه کاری میکنی ببخشید بیبی خوبه؟
_اره اره آفرین (خنده)
+اره بخند شب حسابتو میرسم
_اگه صبحش که بلند شدم پیشم باشی باشه من مشکلی ندارم شب هر کاری میخوای بکن ددی جونم
بعد لپشو بوسیدم که فکمو محکم گرفت و ل.ب.ا.م.و. بوسید
+خیلی خب باشه شب حسابتو میرسم
_اره اره حتما اینکارو کن
بعد به بیرون نگاه کرد و به راننده گفت وایسه رسیده بودیم اینقدر غرق حرف زدن با هم شده بودیم که اصلا نفهمیدم کی از شهر خارج شدیم و الان تو ی جنگل بزرگ که دور تا دورش درخت پوشونده بود اونجا بودیم از ماشین پیاده شدیم
_چه جای قشنگی ولی چرا آوردیم اینجا
+دستتو بده من
بعد دستشو گرفتم و با هم رفتیم جلو تر که از بین درختا یه کلبه کوچیک ولی خوشکل خورد به چشمم داشتیم میرفتیم سمت همون....
○○○○○○○○○○○○○○○○○○
۵.۵k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.