پارت¹⁹
پارت¹⁹
پرش به مهمونی
ات ویو
ایی دهنم سرویس شد انقدر کار کردم هوفففف خواستم یکم بشینم که جونگکوک در عمارتو باز کرد و بدو بدو رفت تو اتاقش و روی پله ها بلند داد زد گفت واسش قهوه ببرم.....انگار من تو این خونه نمیتونم یه نفس راحت بکشم و همش باید کار کنم....قهوه رو آماده کردم و بردم تو اتاق ارباب تا خواستم بشینم روی کاناپه که صدای زنگ خونه اومد....پوففف...رفتم درو باز کردم که با خانم و آقایی میانسال که زیاد پیر نبودن روبه رو شدم اقاعه که خیلی شبیه کوک بود ....معلوم بود باباش بود
ات:سلام خیلی خوش اومدید بفرمایید داخل
پ.ک:ممنونم
وارد خونه شدن.....که کوکم اومد پایین
کوک:سلام مامان سلام بابا
م.ک و پ.ک:سلام پسرم
کوک:بفرمایید بشینید ات پذیرایی کن سریع
ات:بله ارباب[تعظیم میکنه]
ات رفت تو آشپزخونه و کوک و خانوادش رفتن تو پذیرایی و نشستن
پ.ک:کوک خدمتکاره جدیده
کوک:اوهوم
م.ک:دختر خوشگلیه
کوک:اوهوم
ات اومد
________________________
بچه ها ببخشید کمه الان یه کاره فوری دارم یه نیم ساعت دیگه هم یه پارت دیگه میزارم
پرش به مهمونی
ات ویو
ایی دهنم سرویس شد انقدر کار کردم هوفففف خواستم یکم بشینم که جونگکوک در عمارتو باز کرد و بدو بدو رفت تو اتاقش و روی پله ها بلند داد زد گفت واسش قهوه ببرم.....انگار من تو این خونه نمیتونم یه نفس راحت بکشم و همش باید کار کنم....قهوه رو آماده کردم و بردم تو اتاق ارباب تا خواستم بشینم روی کاناپه که صدای زنگ خونه اومد....پوففف...رفتم درو باز کردم که با خانم و آقایی میانسال که زیاد پیر نبودن روبه رو شدم اقاعه که خیلی شبیه کوک بود ....معلوم بود باباش بود
ات:سلام خیلی خوش اومدید بفرمایید داخل
پ.ک:ممنونم
وارد خونه شدن.....که کوکم اومد پایین
کوک:سلام مامان سلام بابا
م.ک و پ.ک:سلام پسرم
کوک:بفرمایید بشینید ات پذیرایی کن سریع
ات:بله ارباب[تعظیم میکنه]
ات رفت تو آشپزخونه و کوک و خانوادش رفتن تو پذیرایی و نشستن
پ.ک:کوک خدمتکاره جدیده
کوک:اوهوم
م.ک:دختر خوشگلیه
کوک:اوهوم
ات اومد
________________________
بچه ها ببخشید کمه الان یه کاره فوری دارم یه نیم ساعت دیگه هم یه پارت دیگه میزارم
۲۴.۵k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.