مافیای من
#مافیای_من
P:40
(ویو ا.ت)
همه از این حرکتش تعجب کرده بودن
هیونجینو خوش گزرونی؟
بیخیال شدم و به فلیکسی که با اخم به جلو زول زده بود نگاه کردم
معلوم بود اصلا حوصله ی هیونجینو نداشت
آروم نزدیکش شدم و دم گوشش گفتم
ا.ت: خوبی؟!
با حرفم اخماشو باز کردو با لبخند سرشو تکون داد
در مقابلش لبخندی زدمو دوباره به مبل پشت دادم
هیون درحالی که به تلوزیون زول زده بود گفت
هیونجین: این فیلم جالب نیست !! بزارین من یه فیلم بزارم
بدون توجه به بقیه کنترلو برداشت و مشغول پیدا کردن یه فیلم شد
عضا هم دونه دونه روی یه مبل نشستن و منتظر فیلم شدن
به چان نگاه کردم که هنوزم نگران بهم زول زده بود
انتظار داشت که بلند شمو برم
نچ من پرو تر از این حرفام !!
توی افکارم غرق بودم که با حرف هیونجین به طرفش برگشتم
هیونجین: خب همین خوبه!!
به تلوزیون نگاه کردم که داشت تیزر فیلمو نشون میداد
چندتا دانش آموز که توی اردویه جنگلی اشتباهی دریچه ی دنیای شیاطین رو باز میکنن ...........
چند دقیقه از شروع فیلم گزشته بود و حالا وقت آماده سازی نقشم بود
دستامو روی شونه فلیکس گزاشتم که متعجب به سمتم برگشت
نزدیکش شدمو دم گوشش آروم گفتم
ا.ت: فقط هر کاری کردم همکاری کن!!
ازش فاصله گرفتم
انگار فهمیده بود میخام هیونجینو بسوزونم پس درحالی که داشت خندشو کنترل میکرد سرشو تکون داد
دوباره به مبل پشت دادم
اگه الان نقشمو اجرا میکروم زایه میشد پس منتظر زمان خوبش بودم
نظرتون؟
P:40
(ویو ا.ت)
همه از این حرکتش تعجب کرده بودن
هیونجینو خوش گزرونی؟
بیخیال شدم و به فلیکسی که با اخم به جلو زول زده بود نگاه کردم
معلوم بود اصلا حوصله ی هیونجینو نداشت
آروم نزدیکش شدم و دم گوشش گفتم
ا.ت: خوبی؟!
با حرفم اخماشو باز کردو با لبخند سرشو تکون داد
در مقابلش لبخندی زدمو دوباره به مبل پشت دادم
هیون درحالی که به تلوزیون زول زده بود گفت
هیونجین: این فیلم جالب نیست !! بزارین من یه فیلم بزارم
بدون توجه به بقیه کنترلو برداشت و مشغول پیدا کردن یه فیلم شد
عضا هم دونه دونه روی یه مبل نشستن و منتظر فیلم شدن
به چان نگاه کردم که هنوزم نگران بهم زول زده بود
انتظار داشت که بلند شمو برم
نچ من پرو تر از این حرفام !!
توی افکارم غرق بودم که با حرف هیونجین به طرفش برگشتم
هیونجین: خب همین خوبه!!
به تلوزیون نگاه کردم که داشت تیزر فیلمو نشون میداد
چندتا دانش آموز که توی اردویه جنگلی اشتباهی دریچه ی دنیای شیاطین رو باز میکنن ...........
چند دقیقه از شروع فیلم گزشته بود و حالا وقت آماده سازی نقشم بود
دستامو روی شونه فلیکس گزاشتم که متعجب به سمتم برگشت
نزدیکش شدمو دم گوشش آروم گفتم
ا.ت: فقط هر کاری کردم همکاری کن!!
ازش فاصله گرفتم
انگار فهمیده بود میخام هیونجینو بسوزونم پس درحالی که داشت خندشو کنترل میکرد سرشو تکون داد
دوباره به مبل پشت دادم
اگه الان نقشمو اجرا میکروم زایه میشد پس منتظر زمان خوبش بودم
نظرتون؟
۷.۹k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.