پارت ۴۱
پارت ۴۱
☆واییی نقشت جواب نداد خیلی معلوم بود فکر میکردی که الان دارم با هوپی پ حرف میزنم و تو راحت میتونی منو بگیری؟ ولی مطمئن باش اگه تو نقشی واسه گرفتن من داشتی منم نقشه ای واسه گرفتن تو داشتم الکی نیست یک سال کامل دنبال منی و منم یک سال کامل دنبالتم چه جالب دنبال هم دیگه بودیم اما من حرفه ای تر
جین با نفرت به باب زل زده بود اگه دستش آزاد بود خفش می کرد اما نمیتونست از اون ور صدای جیغ ژاکلین اومدداشت هوپی رو صدا میزد به نظر میاومد کل این مکان از قبل تعیین شده بوده چون هیچ کدوم از آدما تعجب نمی کردند بلکه از خداشونم بود جین اشتباه کرده بود تمام آدمایی که اینجا بودن همه از زیر دستای باب بودن
........
کاترین بعد از صحبت کوتاهی که با جنی کرد از بیمارستان خارج شد البته میدونست که جنی الان خوابیده چون موقعی که داشت باهاش حرف میزد جنی به خواب میرفت پس کاترین تصمیم گرفت جنی رو ترک کنه تا راحت بخوابه ولی باید میرفت صحنه جرم تا بفهمه چی شده مطمعنا جنی رفته بود اونجا تا یکی رو دستگیر کنه اما لیسا اونجا چیکار میکرد؟ به خصوص که جنی گفت که خرگوش سیاه هم اونجا بود پس لیسا باید یه رابطه ای با خرگوش سیاه داشته باشه پس کاترین برگشت تا ببینه جینا چیا پیدا کرده
+خب جینا چه چیزهایی تونستی پیدا کنی؟
^سلام کاترین چطوری؟ یه سری مواد پیدا کردم ولی مواد سالها بوده که ساخته نشده چون کسی که این مواد رو می ساخت مرده به احتمال زیاد یکی تونسته به اون فرمول دست پیدا کنه
ذهن کاترین: بدون شک منظورش لیساست یادم باشه دفعه بعد که دیدمش یه سری سوال ازش بپرسم بدون اینکه چیزی رو لو بدم
+خب دیگه؟
^انگار اینجا یه نفر برای مبادله مواد اومده بوده ولی یه اتفاقی افتاده و قبلش جنی رسیده چون اینجا یه چندتا جای گلوله زدن هست که مطمئناً کار جنی بوده و این فرد اسلحه رو از جنی گرفته و بعدش بهش تیر زده که اون فردی که قرار بود معامله کنه به احتمال زیاد از در وارد شده و با اون کسی که به جنی تیر زده درگیر شده و تونسته به مدت دو دقیقه دووم بیاره ولی به اون هم تیر خورده و بعدش کنار جنی میفته وکت خودشو میندازه روی جنی پس به احتمال زیاد این فرد آشناست
☆واییی نقشت جواب نداد خیلی معلوم بود فکر میکردی که الان دارم با هوپی پ حرف میزنم و تو راحت میتونی منو بگیری؟ ولی مطمئن باش اگه تو نقشی واسه گرفتن من داشتی منم نقشه ای واسه گرفتن تو داشتم الکی نیست یک سال کامل دنبال منی و منم یک سال کامل دنبالتم چه جالب دنبال هم دیگه بودیم اما من حرفه ای تر
جین با نفرت به باب زل زده بود اگه دستش آزاد بود خفش می کرد اما نمیتونست از اون ور صدای جیغ ژاکلین اومدداشت هوپی رو صدا میزد به نظر میاومد کل این مکان از قبل تعیین شده بوده چون هیچ کدوم از آدما تعجب نمی کردند بلکه از خداشونم بود جین اشتباه کرده بود تمام آدمایی که اینجا بودن همه از زیر دستای باب بودن
........
کاترین بعد از صحبت کوتاهی که با جنی کرد از بیمارستان خارج شد البته میدونست که جنی الان خوابیده چون موقعی که داشت باهاش حرف میزد جنی به خواب میرفت پس کاترین تصمیم گرفت جنی رو ترک کنه تا راحت بخوابه ولی باید میرفت صحنه جرم تا بفهمه چی شده مطمعنا جنی رفته بود اونجا تا یکی رو دستگیر کنه اما لیسا اونجا چیکار میکرد؟ به خصوص که جنی گفت که خرگوش سیاه هم اونجا بود پس لیسا باید یه رابطه ای با خرگوش سیاه داشته باشه پس کاترین برگشت تا ببینه جینا چیا پیدا کرده
+خب جینا چه چیزهایی تونستی پیدا کنی؟
^سلام کاترین چطوری؟ یه سری مواد پیدا کردم ولی مواد سالها بوده که ساخته نشده چون کسی که این مواد رو می ساخت مرده به احتمال زیاد یکی تونسته به اون فرمول دست پیدا کنه
ذهن کاترین: بدون شک منظورش لیساست یادم باشه دفعه بعد که دیدمش یه سری سوال ازش بپرسم بدون اینکه چیزی رو لو بدم
+خب دیگه؟
^انگار اینجا یه نفر برای مبادله مواد اومده بوده ولی یه اتفاقی افتاده و قبلش جنی رسیده چون اینجا یه چندتا جای گلوله زدن هست که مطمئناً کار جنی بوده و این فرد اسلحه رو از جنی گرفته و بعدش بهش تیر زده که اون فردی که قرار بود معامله کنه به احتمال زیاد از در وارد شده و با اون کسی که به جنی تیر زده درگیر شده و تونسته به مدت دو دقیقه دووم بیاره ولی به اون هم تیر خورده و بعدش کنار جنی میفته وکت خودشو میندازه روی جنی پس به احتمال زیاد این فرد آشناست
۶.۵k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.