ای هم نفس ام در دل من جا شده ای

ای هم نفس ام در دل من جا شده ای
دیوانه شدم بسکه تو زیبا شده ای


چشمان پر از اشک و غم ام را تو ببین
مجهول شدم چرا معما شده ای؟


دنیا که برایم شده تاریک و عبث
مبهوت شدم، ولی تو معنا شده ای


تا کی غم دوری بشود قاتل من؟
شاید به غرورت تک و تنها شده ای


من عاشق دل شکسته بودم همه عمر
آدم نشدم ، چرا تو حوا شده ای
دیدگاه ها (۳)

سرخوشم هر دفعهیر میگردم از دیدار تو...مثل مستی که شب از میخ...

عشق را بیمعرفت معنا مکن زر نداری مشت خود را وا مکنگر نداری ...

عصرها زندگیشبیه دلتنگیهای عاشقانه ستباید کنار یکفنجان گرم وش...

به صفحه ی گوشیش نگاه کرد آروم پلک زد و گوشی رو انداخت روی تخ...

دیدار آخر

مرگ

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط