love inother style پارت78
#love_inother_style #پارت78
نینا
من:ته زشته یکی بیاد چی میگه؟
ته:مشکلت اون در دیگه آره
کلمو به معنی آره تکون دادم رفتش سمت در وقفلش کرد خدایا چه غلطی کردم هااا یه قدم میومد نزدیک یه قدم میرفتم عقب خوردم به کتابخونه با دستاش دورم حصار درست کردش
ته:خوب این مشکلم که حلش کردم بهونه بعدیت چیع؟
من:آم پرونده پرونده هات مونده بده زشته نوچ نوچ
ته:خیل خوب باشه برو
من:خدایی؟؟باشه
ته:لپمو بوس کن بعد برو باشه؟
من:لپت؟مطمئن باشم
ته:بله فقط لپم
من:خیل خابببب
لپشو آورد سمتم بلند شدم لبمو بزارم رویی لپش که صورتشو برگردوندن لباش گذاشت رویی لبام ازم جدا شدش
من:یااا خیلی بدجنسییییی
ته:برو پرونده هارو درست کن آفرین
من:من حال تورو میگیرم میگی نه نگاه کن فقط
ته:برووو تازه قرار امشب بیایم خونتون حرف نزن
من:هنوز بله نگفتم دستور میدی بهم
ته:نه بابا من نهههه شما گلمی بیا برو عشقم
من:خرم داری میکنی
ته:نه باورکن اذیت نکن برو دیگه
من:تا تو باشی حرف بزنی یه کار دیگه بکنی
رفتم بیرون قلبم هنوز تند میزد یعنی امشب بیان بابا چی میگیه بهشون
پرونده هارو مرتب کردم وشماره دفتر گرفتم
ته:جانم؟
من:من میرم خونه بای
قطع کردم و سریع جیم زدم تاکسی گرفتم وارد خونه شدم باباومامان نشسته بودن فیلم نگاه میکردن
من:سلااااممم من اومدم
مامان:سلام بیا بشین اینجا
من:ای به چشمممم
نشستم کنارشون بابا دستشو انداخت دور شونه منو مامان
بابا:خوب توام که دیگه داری میری آره
من:وااا نشستم کجا میرم؟
مامان:منظورش ازدواجت باته اس
من:وااا کی اومده کی برده
بابا:همین نیم ساعت پیش اومدن حرفامونو زدیم هفته دیگه عروسی میگیرن
من:جااااننننن؟
****////****////****
تهیونگ
من:هاااننن بدون ما حرف زدین
بابا:همچین میگه بدون ما بودن با نبودن شما تو این مورد مهم.نبود که
من:پدررر
مامان سینی چایی سبز آورد گذاشت رویی میز
بابا:ته پسرم اومدیم منو سرمو گذاشتم مردم نباید نوه هامو ببینم
مامان:خدا نکنه همسرم
بابا:الکی مثلا
من:پوفففف باشه حرف دیگه ای هس
مامان:چرا هس من سه تا نوه میخوام کم کم
من:مادر من کارخونه جوجه کشی که نیس...
مامان:همینی که هست تازه اگه فرصت نداشتین داشته باشین پنج تا میخوام
من:0_0اهم من میرم اتاقم مرسی بابت چایی سبز
خدایاااا مامان منم خوش خیاله ها با کارایی گروه وشرکت کی وقت بابانمونه شدن داره نگاه هنوز ازدواج نکردم دارم به این جور چیزا فک میکنم
زنگ زدم بهش
نینا:واییییی تهیونگگگگ مامان وبابات..
من:آه آره میدونم متأسفم
نینا:اشکال نداره ولی ته زود نیس خیلی هفته دیگه
من:نمیدونم همه کارا رو انجام دادن مثل اینکه
نینا:پوف باشه کاری نداری
من:نه خوب بخوابی
نینا:همچنین
من:نینا!
نینا:بله
من:دوست دارم
نینا:منم دوست دارم
نینا
من:ته زشته یکی بیاد چی میگه؟
ته:مشکلت اون در دیگه آره
کلمو به معنی آره تکون دادم رفتش سمت در وقفلش کرد خدایا چه غلطی کردم هااا یه قدم میومد نزدیک یه قدم میرفتم عقب خوردم به کتابخونه با دستاش دورم حصار درست کردش
ته:خوب این مشکلم که حلش کردم بهونه بعدیت چیع؟
من:آم پرونده پرونده هات مونده بده زشته نوچ نوچ
ته:خیل خوب باشه برو
من:خدایی؟؟باشه
ته:لپمو بوس کن بعد برو باشه؟
من:لپت؟مطمئن باشم
ته:بله فقط لپم
من:خیل خابببب
لپشو آورد سمتم بلند شدم لبمو بزارم رویی لپش که صورتشو برگردوندن لباش گذاشت رویی لبام ازم جدا شدش
من:یااا خیلی بدجنسییییی
ته:برو پرونده هارو درست کن آفرین
من:من حال تورو میگیرم میگی نه نگاه کن فقط
ته:برووو تازه قرار امشب بیایم خونتون حرف نزن
من:هنوز بله نگفتم دستور میدی بهم
ته:نه بابا من نهههه شما گلمی بیا برو عشقم
من:خرم داری میکنی
ته:نه باورکن اذیت نکن برو دیگه
من:تا تو باشی حرف بزنی یه کار دیگه بکنی
رفتم بیرون قلبم هنوز تند میزد یعنی امشب بیان بابا چی میگیه بهشون
پرونده هارو مرتب کردم وشماره دفتر گرفتم
ته:جانم؟
من:من میرم خونه بای
قطع کردم و سریع جیم زدم تاکسی گرفتم وارد خونه شدم باباومامان نشسته بودن فیلم نگاه میکردن
من:سلااااممم من اومدم
مامان:سلام بیا بشین اینجا
من:ای به چشمممم
نشستم کنارشون بابا دستشو انداخت دور شونه منو مامان
بابا:خوب توام که دیگه داری میری آره
من:وااا نشستم کجا میرم؟
مامان:منظورش ازدواجت باته اس
من:وااا کی اومده کی برده
بابا:همین نیم ساعت پیش اومدن حرفامونو زدیم هفته دیگه عروسی میگیرن
من:جااااننننن؟
****////****////****
تهیونگ
من:هاااننن بدون ما حرف زدین
بابا:همچین میگه بدون ما بودن با نبودن شما تو این مورد مهم.نبود که
من:پدررر
مامان سینی چایی سبز آورد گذاشت رویی میز
بابا:ته پسرم اومدیم منو سرمو گذاشتم مردم نباید نوه هامو ببینم
مامان:خدا نکنه همسرم
بابا:الکی مثلا
من:پوفففف باشه حرف دیگه ای هس
مامان:چرا هس من سه تا نوه میخوام کم کم
من:مادر من کارخونه جوجه کشی که نیس...
مامان:همینی که هست تازه اگه فرصت نداشتین داشته باشین پنج تا میخوام
من:0_0اهم من میرم اتاقم مرسی بابت چایی سبز
خدایاااا مامان منم خوش خیاله ها با کارایی گروه وشرکت کی وقت بابانمونه شدن داره نگاه هنوز ازدواج نکردم دارم به این جور چیزا فک میکنم
زنگ زدم بهش
نینا:واییییی تهیونگگگگ مامان وبابات..
من:آه آره میدونم متأسفم
نینا:اشکال نداره ولی ته زود نیس خیلی هفته دیگه
من:نمیدونم همه کارا رو انجام دادن مثل اینکه
نینا:پوف باشه کاری نداری
من:نه خوب بخوابی
نینا:همچنین
من:نینا!
نینا:بله
من:دوست دارم
نینا:منم دوست دارم
۵.۲k
۳۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.